دموکراسی حرف نیست یک فرهنگ است باید آنرا شناخت پذیرفت وبه آن عمل کرد. آنان که با کلماتی درشت و پر طنین از دموکراسی سخن میگویند ولی در جزئی ترین کارها دمادم دموکراسی را زیر پا میگذارند دروغ میگویند

۱۳۹۳ اسفند ۲۴, یکشنبه

در باره رابطه حضرت حدث اصغر با جناب شقیقه. اسماعیل وفا یغمائی

چون ماست بسته شد دروازه شهر را هم بستند
چون ضرب در اصل اضرب بوده عمر رضی الله ئ عنه خلیفه دوم است 
**
 رفقا دوباره قلم به دست گرفته اند . آقای اسکندریان عضو شورایاداشتی نوشته است که میتوانید در این لینک بخوانید.نامه آقاي حسين اسكندريان به كميسيون امنيت و ضد تروريسم. ماجرا از ابن قرار است که برادر زن این افسر شریف وبزرگوار به ایران رفته وچنانکه خود ایشان نوشته با وزارت اطلاعات تماس گرفته . اقای اسکندریان این را افشا کرده و کار خوبی کرده است که کسی را که با اطلاعات ملاها یعنی ارگان اصلی جنایت و سرکوب همکاری کرده معرفی نموده وولی دست آخر بنا بر بیت
کلنگ از اسمان افتاد و نشکست
درشکه بوق زد افتابه غش کرد
در چند کلمه چند چماق توحیدی و انقلابی شورائی طراز جامعه بی طبقه و رهبر بزرگوارش را بر سر دو عضو مستعفی شورا آقایان قصیم و روحانی کوبیده و رشته این دورا هم بنوعی به اطلاعات و توطئه های رژیم وصل کرده. من البته تعجب نکردم چون دفعه اول نیست و ولی با توجه به سلامت نفس این افسر شریف  راستش نفهمیدم ربط و ارتباط همکاری برادر زن ایشان با اطلاعات و هجمه به آقای قصیم و روحانی چیست ! فقط با در نظر گرفتن ماجرای «حدث اکبر»  (یعنی همان ضرطه یا گوز خودمان که ملاهاریش و سبیل وعبا و عمامه و اسم اسلامی رویش گذاشته اند وهمانطور که اسامی ما را تغییر داده و عربی کرده  و از هرمز و بهرام و سهراب و گرد افرید و مهرانه و... به عبدالحسن وعبدالله و حسنعلی و...تغییر داده اند نام فارسی این وجود بیچاره را هم با نام پر طمطراق حدث اصغربر وزن  خبر عنتر مسمی نموده اند ) وجناب شقیقه، توانستم مقدری  ارتباط دو عضو پناهنده مستعفی را با برادر زنی که به ایران رفته و با اطلاعات همکاری کرده بدانم .باید گفت جدا جل الخالق و دمتان گرم که یکه و بی نظیرید.
اما از دوستان چه پنهان بنده مقداری دچار وحشت شده ام  که با ابن منطق خاص سورئا/دادائیستی که همه چیز به همه چیز ربط سیاسی و اطلاعاتی دارد  ممکن است فردا یکی در یک گوشه از دنیا  در جزیره ای دور دست بند جیمش گل کند و اسب آبی یا شتر دو کوهانه ای را مورد تجاوز قرار دهد وبعد یا قضیه لو برود یا پشیمان شود و گزارشش را با نفر بالاتر رد کند   و فردا شاهد باشیم که شوهر عمه فیل از قول برادر انقلابی زرافه نامه ای به کمیسیون فلان کسک نوشته واین عمل را محکوم کرده ودر ضمن اضافه کند که فلان کسک مثلا صاحب دریچه زرد هم چون ابزار تجاوز را همیشه و به مدت شصت سال و اندی است بیشرمانه وضد انقلابی و  ضد توحیدی بدون هیچ خجالتی از خدا و خلق شب و روز با خود حمل میکند نه تنهادر تجاو ز به اسب  آبی و شتردوکوهانه بالقوه شریک بوده ومی توانسته این را از قوه به فعل در آورد بلکه با اطلاعات رژیم  هم سر و سری دارد و مشغول تیز کردن چاقو وزمینه سازی برای حمله رژیم است و میخواهد زیرآب انقلاب را بزند.
عزیزان!خداوند متعال خیرتان بدهد مقداری توجه بفرمائبد  و باز هم جل الخالق بابا و دمتان گرم و زنده باشید و فقیر هم تحت تاثیر این موضعگیری یک غزل سورئا/ دادائیستی سروده ام که به  شاعر گرامی اقای نصیری تقدیم میکنم
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که اشتر کوه ابیض میدمدفرهاد جابلسا
به بخت کنده زد عرعر شب پیچاز اردنگی
گلوی سنبل از آبی به هندستان زند تیپا
چه غم با ورزش شولی مبارک بیضه خولی
که نورشب تتق را زد ز ریش حضرت صغرا
چو در عالم همه چیزی به هم چسبیده شد   تقدیر 
 زند تقدیر خلقی نقش به تخم حضرت دارا
الخ....
15 مارس 2015

۳ نظر:

ناشناس گفت...

آقا اسمال, مثل اینکه در خواندن زبان فارسی هم مساله داری.

"علاوه بر اين من معتقدم همچنان که در 33 سال گذشته ثابت‌شده و به چشم ديده‌ام، تشبثات آخوندها از طريق کارزار اهريمن سازي و پرونده‌سازي و زد و بند با دولت‌ها عليه جنبش مقاومت و همچنين به کار گرفتن عوامل گوناگون و اقدامات خائنانه نظير دو عضو به‌اصطلاح مستعفي شورا (قصيم و روحاني) و چه از طريق به کار گرفتن افراد زبون و سست‌عنصر مانند نوري وثوقي، صفوف مقاومت و ايرانيان ميهن‌پرستي را که حول اين مقاومت خون‌بار گردآمده‌اند، هوشيارتر و مستحکم‌تر و عزم آن‌ها ر آ براي سرنگوني فاشيسم ديني حاکم بر ايران جزم‌تر مي‌کند."

۱. تشبثات آخوندها از طريق کارزار اهريمن سازي و پرونده‌سازي و زد و بند با دولت‌ها عليه جنبش مقاومت

۲. به کار گرفتن عوامل گوناگون

۳. اقدامات خائنانه نظير دو عضو به‌اصطلاح مستعفي شورا (قصيم و روحاني)

۴. به کار گرفتن افراد زبون و سست‌عنصر مانند نوري وثوقي

خیلی منسجم و باهم دیگر مربوطند , از همه مهمتر, "صفوف مقاومت و ايرانيان ميهن‌پرستي را که حول اين مقاومت خون‌بار گردآمده‌اند، هوشيارتر و مستحکم‌تر و عزم آن‌ها ر آ براي سرنگوني فاشيسم ديني حاکم بر ايران جزم‌تر مي‌کند". فکر کنم نگرانی شما از جمله اخیر میباشد.

در ضمن, شما که میخواهید وکیل ان دو نفر شوی, لطفآ از آنها بپرس ماهیانه های کلانی را که از مجاهدین (از خون شهدا و کمکهای بیدریغ هواداران مثل این حقیر) میگرفتند را چگونه جایگزین کردند.

همسفر قدیمی

نوشته آقای صالح کهن دل از بند ۲۰۹ زندان اوین ولایت جهنمی را توصیه میکنم. ابراهیم خدابنده به خیلی از خارج کشوری های تواب "شرف" دارد:
https://begoonaah.wordpress.com/2015/03/15/%D8%AA%D9%88%D9%91%D8%A7%D8%A8-%D8%A8%D9%86%D8%AF-%DB%B2%DB%B0%DB%B9-%D8%8C-%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D9%86%D8%AF/

همسفر قدیمی

ناشناس گفت...

صالح کهن دل از ته زندانهای وزارت جهل و جنایت:

اما آنچه من درآن مدت چند ماهی که با شازده [ابراهیم خدابنده] همبند بودم آموختم٬ حائز اهمیت بود و در هیچ جای دیگری نمی توانم آنها را بیاموزم. من قبل از آن معنی واقعی بریدگی را نمی فهمیدم اما بعد از آن با تک تک سلول هایم آنرا حس کردم. بریدگی فقط در مسیر تکاملی است که مفهوم اخص خود را بیان می کند و در مسیر غیرتکاملی واژه های خود را باید بکار برد و نمی شود گفت کسی از فاز حیوانی برید و در مدت کوتاهی به فاز انسانی رسید. به عکس وقتی کسی از مسئولیت انسانی در هر شرایطی می برد در اسرع وقت به ماقبل حیوانی سقوط می کند.

انتظارِ کوچکترین حرکت انسانی از چنین افرادی نشان از عدم شناخت قانون ضد تکاملی انسان می باشد . دیدن وضعیت خدابنده و امثالهم مرا یاد افرادی ورشکسته می اندازد که اتومبیل مرسدس بنز آخرین مدل خود را با یک ژیان تعویض کرده و سوار بر آن از عیوب تخیلی بنز داد سخن می پراکنند و انتظار دارد در عصر حاضر کسی مزخرفات آنها را باور کنند . من به یقین رسیدم هر کسی از سازمان به معنی واقعی می بُرد، حداقل به ده نیروی اطلاعاتی در رده های بالا تبدیل می شود.

ناشناس گفت...

چه بحث ها و چه وقت ها وچه انسان هایی که قربانی این فتنه ها شده اند و هستند و دریغا از وجود هایی که هستی شان در این سمت و سوی افتاده است و .... خدا نجات دهد. نه خر دجال شوخی بود و نه مسیح دجال؛ هیچکدام. پس قدر یکدیگر بدانیم. عنبر خان