دموکراسی حرف نیست یک فرهنگ است باید آنرا شناخت پذیرفت وبه آن عمل کرد. آنان که با کلماتی درشت و پر طنین از دموکراسی سخن میگویند ولی در جزئی ترین کارها دمادم دموکراسی را زیر پا میگذارند دروغ میگویند

۱۳۹۴ مرداد ۲۷, سه‌شنبه

یا مظهر العجائب یا مرتضی علی .... اسماعیل وفا یغمائی

سایت «وزین و محترم آفتابکاران» بار دیگر نوشته ای از زندانی سیاسی ارژنگ داودی منتشر نموده است که در این لینک میتوانید بخوانیدارژنگ داودی: (خانواده به منزله کوچک‌ترین واحد اجتماعی - بخش ۱ از2 ) 
عکس محتشمی هم ضمیمه شده که دیدنی است القصه:
در این که اقای ارژنگ داودی زندانی سیاسی و انسان مبارز محترمی است شکی نیست اما یک مساله واقعا مرا مقداری گیج کرده که امیدوارم مسئولین سایت و بالاترها به آن توجهی بفرمایند.
سئوال این است:
این چه رژیمی است که سی سال است دارد در زندانهایش بخصوص رجائی شهر پوست میکند و شلاق میزند وپدر در میاورد و صدها گزارش از جنایاتش منتشر شده اما یک زندانی سیاسی مثل اقای داوودی میتواند در بیست و چهار مرداد نامه بنویسد و هتک خامنه ای و رژیمش را پتک کند وبلافاصله نامه اش در رسانه ها منتشر شود و آب از آب تکان نخورد.
 خدا بیامرزد اعلیحضرت فقید را!در زندانهای مرحوم مغفور شاه نورالله مرقده! که در دیکتاتوری انگشت کوچک رهبرکنونی نبود  بجز سلام به عمه و خاله و خبر سلامتی نوشتن چیز دیگری مجاز نبود و بنده بخاطر عدم رعایت نوشتن تاریخ هجری بر شاهنشاهی (که در آن ایام سال 55 اجباری بود) و سرسختی در این رابطه دو سیلی از افسر خوشچهره و با ادب بند یک یعنی سروان فرهمند نوش جان کردم ( و حالا به این نتیجه رسیده ام که حق با او بوده!! و تاریخ شاهشاهی اقلا مال خودمان بوده) شگفتا که در این رژیم از این خبرها نیست و سیستمی که سعیدی سیرجانی را بخاطر انتقاداتش میکشد و مجید شریف را بخاطر هیچ به دیار باقی میفرستد وسعید امامی را با واجبی خلاص میکند و به پسر رفسنجانی اجازه نمیدهد بلافاصله ارتباط با خانواده داشته باشد و یک وبلاگ نویس را بخاطر نوشتن یک مطلب ساده میکشد  وداد اپوزیسیون انقلابی! ازجنایات و تجاوز و قتل وغارت و نیز فشارهای آن روی ساکنان لیبرتی به آسمان هفتم بلکه بیشتر بلند است در این رابطه چنان سعه صدری دارد نشان میدهد که برق سه فاز از نقاط مختلف کشورهای دموکراتیک از شدت حسد میپرد.
حضرات
اگر خبری شده است و اسلام دموکراتیک سرانجام حتی خودش را به سید علی تحمیل کرده! لطفا خبر بدهید تا ما هم بدانیم! ولی اگر چنانکه از تیتر مقاله بر میاید قصد این است که بعد توی سر خانواده ها زده شود . شعار 
فامیل الدنگ ما
تکرار شودحواستان باشد هم جان آقای داوودی را  که در چنگال جلادان اسیر است بخطر نیاندازید و هم رژیم رادموکراتیک نکنید که همین نامه را آخوندها میتوانند ببرند در سازمانهای حقوق بشری نشان بدهند و بگویند بفرمائید  بگفته اپوزیسیون ما ما اینیم !در پایان یکبار دیگر نامه آقای داوودی را بخوانید تا مشخص شود چرا حیرت کرده ام و زمزمه بفرمائید یا مظهر العجائب یا مرتضی علی ...
18 اوت 2015 

۱۳۹۴ مرداد ۲۱, چهارشنبه

در جواب یک رفیق سابق لر. اسماعیل وفا یغمائی

رفیق سابق لری مطلبی نوشته است با عنوان«لینک:افاضات یک پارکابی، درباره گفته خانم رجوی در باره اسلام دمکراتیک» که بنظر میرسد با اشاراتی که کرده منظوراز پارکابی من هستم. 
خدا والده اش را  که بانوی بسیار محترم و دوست داشتنیی بود،چه زنده و چه مرده غریق رحمت کند که بیاد من بوده  ونگران از چند گفته و نوشته من و با اتکا به فرمایشات خانم رجوی تاکید کرده است «اسلام دموکراتیک است» و امثال من قصد نومید کردن و براندن افراد مبارز و مجاهد را داریم و نیز فارغ ازطلب رحمت برای والده، ، من لرها را بسیار دوست دارم ، 
مردمانی روشن و ساده
 هوشیار و شجاع و زیبا
 که  بوی کوه میدهند و ماه نیمه شب
 ومرا بیاد دشتهای باز
 و آفتاب روشن
 و هوای پاکیزه میاندازند و...
بنابراین بپاس حرمت لرها سطری چند مینویسم
میخواهم خطاب به او عرض کنم : 
به جان لر بودنت که صفت خوب توست و انتخابی هم نبوده و حقیقی است و نه حقوقی، و به روان آریو برزن که امروز روز 12 اوت روز جانباختن اوست و [لرهای یاسوج خودرا فرزندان او میدانند]، این چه جنبشی است؟ و چه ایدئولوژیی ست؟ که با این همه طول و عرض  و امکانات مالی و تشکیلاتی و مخارج میلیونی و اینهمه وکیل و وزیر و پارلمانتر و سمفونی بتهوون و غرش توپها وماشینهای چند متری نگران عرایض یک پارکابی است؟ 
بجان تمام لرهای شریف قسم ،جنبش اگر جنبش باشد و استقصش سالم، و زهوار رهبرانش در نرفته باشد  یعنی واداده و بریده نباشند،و برنیروی مردم واصول دموکراتیک و انقلابی پایدار باشند:
 اولا :نگران نخواهد بود.
 ثانیا: مثل بچه آدم  و با زبان و با بیان آدمیزاد  به مخالف و منتقد و حتی دشمن نشان میدهد اسلام دموکراتیک است و این همه نیش و دشنام نثار آدم و عالم نمیکند ومثل آخوندهای مرتجع و تبهکار   حکم و فتوا صادر نمی کند.
اما در باره دموکراتیک نبودن اسلام 
از اعتقادات ساده مردم در زندگی شخصی و عاطفیشان بگذریم ، اما،بعنوان یک دستگاه سیاسی و عقیدتی حکومتی، در انواعش و اقسامش از زمان محمد رسول الله گرفته تا همین الان ، این اعتقاد از تجربه ذهنی و عینی من عبور کرده  است که اسلام دموکراتیک نیست، مطلقا دموکراتیک نیست برادر لر! .
خدا الله و محمد و چهارده معصوم هم بیایند به دستهای بریده ابوالفضل قسم میخورم اسلام دموکراتیک نیست واززین العابدین بیمارتقاضا میکنم به آنها بفهماند که اسلام دموکراتیک نیست و دست از سر کچل ما بردارند که پدرمان در آمد ودیگر تجربه ای نمانده که بکنیم.  
این خود الله است و کارکردهایش ! که کوچکترین اش این است که دائم یا تهدید میکند یا میخواهد ما را ببخشاید!این کتاب مقدس است با آیات مستدل و محکمش!این تاریخ اسلام است از آغاز تا خمینی و رجوی. و این دوزخی است که جرئت اندیشیدن به قساوت خدائی بیرحم و انسانسوز را از ما سلب کرده و این بهشتی است که مفهوم جاودانگی راتا حد وصال حور و نوشیدن و خوردن پائین آورده است و این هم کارنامه عقیدتی و سیاسی این دین. که در قله اش مفهوم بالا بلند خدا را که اینگونه من باورش دارم
بودن هستی نشان بود اوست

هرچه باشد هر زمان مسجود اوست

کهکشانها زعشق او گردش کنان

آسمان در آسمان در آسمان 

هرطرف صد قبله از رویش پدید

در ستاره یا که برگ شنبلید

در نگاه مهر ورز گربگان

درطنین بانگ زیبای سگان

مسجد او ملک بی مرز خرد

در ورای داستان خوب و بد

عشق مهر است و محبت جانماز

تپ تپ هر دل نماز اهل راز
منظومه گربه نامه
 تا این حد به سقوط کشانده است
خصم آزادی و شادی شعور
یار ظلمت دشمن یک ذره نور
دشمن آزادگی و زندگی
دوستداربردگان و بندگی
چیست پیغامش بجزفریاد بیم
زین خدا بایست خوردن حب جیم
دائما انگشت تهدیدش بلند
مستمرا در پی دستور و پند
دوزخ او صبح تا شب شعله ور
اندرو سوزند با هم خشک و تر
پایه های اقتدارش دوزخ است
گردن او با چنین دوزخ شخ است
چون پرستید این خدائی را که او
دوزخش زآغاز اندر های و هو؟
این خدای بد پک و بد پوز را؟
این خدای رذل آدمسوز را؟
شیخنائی هست او در آسمان
طول ریشش لیک قدرکهکشان

منظومه گربه نامه

شما هم اگر خود را دموکرات میدانی لطفا اجازه بفرما که من این اعتقاد را داشته باشم و  به خدائی آبرومند پناه ببرم و بجای سیخ و میخ، با دلیل و برهان و شواهد تاریخی و اجتماعی نشان بده من اشتباه میکنم.به خدای تو سوگند که دوباره مسلمان خواهم شد.
 امادر این رابطه:
*در رابطه با ایران تاریخ ایران پیش روست و من خاضعانه میگویم تاریخ ایران و اسلام را من خوب میشناسم و سالهاست ازنگاه خاله و عمه ساده و بیریای خود  و شما دور شده وکوشش کرده ام بدانم چه خبر است.
*در رابطه با حکومت و انقلاب، تجربه عملی حکومت خمینی و خامنه ای را داریم و فکر میکنم در این رابطه جای فقه همه ما از مردم عادی گرفته تا من و شما و خود آقای رجوی از حکومت اسلامی مجاهد اعظم درد میکند و سیلاب خون و هزاران هزار اعدام و تیرباران و نکبتی که اکثریت مردم را اسیر خود کرده قصه گوی جمهوری اسلامی ملاست.
*در رابطه با منطقه خاور میانه و انواع اسلامها حزب الله، طالبان، داعش، شیخ ابوعرعور،اسلام عربستانی و گردن زدنها وفروش زنها و کشتار مردان و کودکان را و انواع اقسام دیگر را داریم که برای آدم فهیمی مثل شما قابل درک است.
* در رابطه بامجاهدین اگر شما در درون دستگاه بودید و ازجلسات حل مساله جنسیت و فردیت و کوره و حوض و ذوب و... گذشته بودید مطمئنا «پر» شما ریخته وفقط «ویز» شما باقی مانده بود و خدا را شکر که نبودید و سرحال و سالم ماندید تا خدمت پارکابیهائی امثال بنده برسید و انقلاب را یار باشید.
لرجان! شما که در درون هستی و احتمالا ممکن است  حرفت هنوز برد داشته باشد از قول فقیر و امثال من  به عالیجنابان رهبران بگو :
تاریخ زنده است. تاریخ علیرغم همه بدبختیها حرکت میکند. نو میشود.شکل و محتوا عوض میکند وگرنه ما هنوز بالای درختها بادمبمان آویزان و مشغول خوردن موز وستایش خدا ی شامپانزه هابودیم.
در رابطه با تاریخ ایران خیالتان راحت باشد و شک نکنید که علیرغم مسلمان بودن مردم، تاریخ دارد وارد افق دیگری میشود و متاسفانه شما نمیفهمید و به لحاف پر شپش اجدادی دلخوش داشته اید، تا جائیکه به اعصاب تاریخی ایران و ملت ایران بر میگردد این ادعاهای غیر واقعی اسلام دموکراتیک دارد خودش را به عینه نشان میدهد حالا شما دنبال این جنازه   به دلیل نداشتن و ناتوان بودن از ادراکی تازه،باز هم سینه بزنید و در پایه به همان دستاوردهای ملایان و بقال محله آویزان بمانید. تاکید میکنم با توجه به کارکردهای چند جانبه مقوله دین و مذهب ،اسلام بعنوان یک باور شخصی درست یا نادرست باز هم میماند اما اگر کسی فکر میکند در این برهه از تاریخ کسی پای دیگ آش اسلام دموکراتیک  بعنوان ایدئولوژیی که حکومتی را رقم زندمنتظر آش است دارد اشتباه میکند.
همچنین معروض دارید :
مقداری خطر را حس کنند و اگر چیزی باقی مانده باشد بفکر میراثی باشند که بر اثر خطاهای رهبران، و بر سفره خون دهها هزار شهید و رنج دهها هزار اسیر به باد خود خواهی سپرده شد و میشود. 
باور کن که در این تند باد بیرحم نه تنها حاصل عمر هزاران چون من و امثال من برباد میرود بلکه حتی اگر خوب فکر کنی حاصل تلاشهای صادقانه امثال خود تو نیز در گذشته،تمام سالهای جوانی ات بر باد میرود و آیا این غمگینت نمی کند و نوشداروی یک زندگی« اپیکوری - خیامی» در حوالی هفتاد سالگی میتواند درمان درد برباد رفتن تلاشهای خود تو وامثال تو باشد؟. باور نمی کنی ولی من برای خود تو نیز اندوهگینم و آنچه امثال این پارکابی میکنند، نه بارز کردن آزردگیها و یا بقول شما نفرت شخصی و جیره و مواجب،بلکه در کشاکش درد و رنج و خشمی است که نظاره گر برباد دادن یک جنبش و رنج و خون دهها هزار شهید جانباخته به دست کسانی است که در دوستانه ترین حالت باید آنان را بیمار خواند و در فکر معالجه شان بود و نه چیز دیگر.
در پایان
من مطمئنم اسلام برای شما حتما دموکراتیک بوده و هست! ولی اگر از عاطفه اقبال بپرسی که توسط برادر پیرمردش لقب ماماچه و... میگیرد، و از بنده که در جلسات درونی توسط همسرم ملعون خطاب میشوم تا به او عفریته بگویم، و مازیار ایزد پناه که توسط برادرش بریده نام میگیرد، و روح آیه الله عالمی در کنار احمد شاملو، که ان یکی از خانه اخراج ودیگری بدتر از پاسدار لقب میابد، ومرضیه بزرگ و آن جانوری که او را مورد توهین قرار داد و کریم قصیم و رضا روحانی که ناجوانمردانه کارد تیز کن جلادان اطلاعات معرفی میشوند ومصداقی که بسیج مقاومت !شیطان سازی او بی پایان بنظر میرسد و دهها و صدها مورد دیگر مطمئنا خواهی شنید این اسلام طی سالهای شصت و چهار تا حالا و طی سی سال در هزاران فاکت و نمونه  وبخصوص تاکید میکنم بخصوص کارکردهای رهبر خاص الخاص نشان داده مطلقا دموکراتیک نیست و اگر غباری از دموکراتیک بودن هم بر خود داشته توسط حضرتش و فرهنگ نفرت انگیز و متعفن او در کوبیدن هرکه حرفی جز کلام او بر زبان آورد، و سیلاب تهمت و دشنام  را  درست مثل آخوندهانثار هر مخالفی کردن شسته شده است.
اگر میتوانی از قول فقیر پیام برسان که:
زمان بسرعت برق چنانکه گذشت میگذرد . چندی دیگر ده یا پانزده سال دیگر دوران زرق و برقها و مارشها و ماشینها به پایان میرسد و استخوانهای من و شما را که در درون خاک آرمیده به پشیزی هم نمیخرند.راز است و خاک و بس، اما داوری تاریخ بر کارکردها بدون تردید انجام خواهد شد.پیش از آنکه داوری تاریخ و مردم ایران شما را در کنار آخوندها بنشاند  و دوران جلال و جبروت پوشالی بپایان برسدبجای پریدن به پارکابی های بی ارزش و تلف کردن وقت، فکری بحال خود بکنید.این را باور کن از موضع خیر خواهی میگویم چون هیچ نفعی در آن ندارم الا اینکه هنوز هم نمیخواهم بنفع آخوندهای پلید[ در جهانی که جهانداران فقط ظرف چند ماه از نواختن صدام و قذافی به زدودنشان همت گماشته اند، در جهان آلوده، بقول شاملوی بزرگ ، در روسپیخانه داد و ستد]، جهانی که صاحبان سرمایه های عظیم افسار همه چیز را در دست دارند، فاجعه تمام و کمال درربایدتان باور کن اگر آن زمان زنده باشم غمگین میشوم و گاه حس میکنم گوشهایتان کر است و صفیر شوم حوادث و فجایعی  را  که تجار جهانی  ممکن است برای شما رقم بزنند نمیشنوید.بس فرو رفته اید! بس! اما من با اتکا به اندیشه گوته درفاوست اعتقاد دارم حتی میتوان در آخرین لحظه شیطان را منکوب اراده زیبای انسانی- خدائی خود نمود و روح خود را باز خرید و برای این باید نخست آینه را پیش رو نهاد. 
موفق باشی رفیق سابق لر و ایزد پاک یارت باد.
چنانکه نوشته ای و چون چیزی را تغییر نمی دهد
 (پارکابی)اسماعیل وفا یغمائی 
12 اوت دو هزار و پانزده میلادی
------------------------------  
مثنوی گربه نامه . اسماعیل وفا یغمائی.