دموکراسی حرف نیست یک فرهنگ است باید آنرا شناخت پذیرفت وبه آن عمل کرد. آنان که با کلماتی درشت و پر طنین از دموکراسی سخن میگویند ولی در جزئی ترین کارها دمادم دموکراسی را زیر پا میگذارند دروغ میگویند

۱۳۸۶ شهریور ۲۷, سه‌شنبه

یاداشتک پنجم: با عرض معذرت از سگ




یاداشتک پنجم
با عرض معذرت از سگ
در باره حمایت اززندانیان سیاسی و باقی قضایا
عرض کنم خدمت شماکه در آغاز کلام بنده یک معذرت به جناب سگ بدهکارم که آن را ادا می کنم و بعد میروم سر بیتی از مولانا که می فرماید: کی شود دریا زپوز سگ نجس/کی شود خورشید از پف منطمس/غرض از معذرتخواهی از سگ مظلوم که حیوان بسیارتمیزو شریفی است و اولین دوست و کمک کار انسان بوده، ونیز بیت مولانا این است که: سالهاست که رزیم علیه ما علیه جمهوری اسلامی دارد بر اشک و خون هزاران هزار زندانی سیاسی وعقیدتی می تازد و دامنه جنایاتش د این زمینه مثل سایر زمینه ها بیکرانه است ویک گوشه هائی از آن را آقای ایرج مصداقی در کتاب چهار جلدی جنجال برانگیزش که به چاپ دوم هم رسید توضیح داده و گویا رقم کتابهائی که در باره زندانهای جمهوری اسلامی نوشته شده به هزار عدد دارد نزدیک می شود که این خودش از شگفتی هاست.عرض کنم خود فقیر در طی سالهای هزار سیصد و شصت و یک شمسی تا سال هزار و سیصد و شصت و پنج شمسی با دسترسی به بسا اسناد دست اول که توسط اعضا و هواداران مجاهدین در بسیاری از اوقات از داخل زندانها به خارج زندان رسیده و سپس به خارج کشور فرستاده می شد کار تنظیم و تدوین سلسله مقالاتی بنام زندان و زندانی را بر عهده داشتم که این سلسله مقالات تا حدود شصت هفتاد شماره در نشریه مجاهد انتشار یافت وکار به دلیل فشار عصبی فراوانی که من هنگام تنظیم این مقالات متحمل می شدم ناتمام ماند. یادم نمیرود که در بسا اوقات بعد از پایان کار از محل تحریریه بیرون می رفتم و تا مدتی گیج و منگ از شدت جنایات درون زندانهای جمهوری اسلامیدر بیشه زارهای اطراف قدم میزدم تا کمی آرام بگیرم ، القصه این ماجرا سی سال است ادامه دارد . در محکوم کردن این جنایات و حمایت از زندانیان سیاسی و عقیدتی، کانون انجمن فراخوانی صادر نموده و به حمایت از زندانیان سیاسی عقیدتی پرداخته و تقاضای مساعدت امضوی! یعنی امضای فرا خوان را نموده است.در پاسخ به این فراخوان شمار زیادی انسانهای شریف و مبارز امضایشان را پای این فراخوان گذاشته اند و در این میان با کمال حیرت سروکله چند نفری نیز پیداشده است که سوابقشان در خدمت به جمهوری اسلامی پنهان نیست!. این حضرات چند سالی است که با مدد وزارت شریفه و فخیمه اطلاعات جمهوری اسلامی به خارج کشور منتقل شده وبه خدمات ذیقیمت خود در راه خدا و مردم مشغولند و هیچ نوع چشمداشت دنیوی هم الحمدلله ندارند و این قضیه بر همگان نیز آشکار است!!.با پیدا شدن سر و کله این امضاها در کنار امضای پناهندگان و سیاسیون خارج از کشور آدم می ماند که چه نوع خاکی بر سرش بریزد! بیانیه را امضا نکند!یا خوشبینی پیشه کند که جنایات جمهوری اسلامی آنقدر زیاد شده که حتی خدمتگذران رزیم هم انصاف پیشه کرده اند که باید علیه ارباب شورید! یا اینکه گوش شیطان کر بوی الرحمان بلند شده و خدای ناکرده حضرات به فکر روز مبادا افتاده اند که ما هم برویم امضایمان را پای بیانیه بگذاریم تا اگر تقی به توقی خورد بر سر پل خر بگیری بتوانیم مدرکی داشته باشیم که بابا ما هم مخالف کشتار و شکنجه بوده ایم و این هم مدرکش ،در هر حال فرضیه های گوناگونی را می توان پیش رو گذاشت اما با این همه بعد از توجه دادن مسئولان کانون انجمن به این مسئله باید توجه داشت که تلاشهای ریز و درشت در جهت توجه دادن به وضعیت اسفناک زندانیان سیاسی و عقیدتی نمی تواند بخاطروارد شدن تنی چند از سرویس دهندگان جمهوری اسلامی در خارج کشور فلج شود و متوقف بماند، باید به تلاشها و همیاریهائی که امضای شخصیتهای مختلف العقیده ولی همدرد را در کنار هم قرار می دهد با احترام و خوشبینی نگریست،باید ماموران جمهوری اسلامی را افشا نمود و دست آخر با مولانا همصدا شد اما با اجازه او شعر را کمی تغییر دادکه: کی شود دریا نجس ازپوزشیخ
هجدهم سپتامبر المبارک دوهزار و هفت میلادی

هیچ نظری موجود نیست: