یاداشتک یازدهم
ادامه علل جنگ آخوند و عارف و ملا و صوفی
مواضع رسمی ملایان ریز و درشت قدیمی و جدید
مواضع رسمی ملایان ریز و درشت قدیمی و جدید
علیه صوفیگری و عرفان
اسماعیل وفا یغمائی
عرض کنم خدمت شما که که در یاداشتک قبلی مقداری نظرات کهنی را که آخوندهای بی دین! و نامسلمان از قول امامان شیعه و حتی پیامبر اسلام علیه عارفان و صوفیان به کار می گیرند خواندید.حالا این نظرها چقدر صحت دارد و امام محمد باقر و امام جعفر صادق و سایرین چنین چیزهائی در مورد عارف و صوفی گفته اند یا نگفته اند، و این حرفها جعلی است یا واقعیت دارد خودش مسئله ای است که کند و کاو در باره آن کار حضرت فیل است.مثلا باید توجه داشته باشیم که اگرآدمهای خوشبین مسلمانی باشیم و به معصومیت امامان شیعه معتقد باشیم و فرض کنیم اینها دروغ است،باید توجه داشته باشیم که کسانی که این دروغها را گفته اند هر کدامشان یکی دو کیلو ریش و پشم داشته و چندین کیلو عمامه! و اکثر آنها از ازکان شریعت معمولند! و اسناد و مدارکی که این حضرات بر جا نهاده اند همان اسناد و مدارکی است که بناچار و متاسفانه از قرن دوم تا نهم و بخصوص از قرن نهم تا همین الان خلق الله در زندگی مادی و معنوی خود، معنوی به معنی مردمانه خود از آنها استفاده کرده اند و امورات مذهبی شان را از امورات مادی و دنیوی گرفته تا امورات معنوی و اخروی،واز مسجد گرفته تا مضجع یعنی رختخواب! و از سماع گرفته تا جماع را به مدد همین اسناد راس و ریس کرده و هنوز هم می کنند.نکته دیگر این است که می شود فکر کرد که شاید ملاها نمک و فلفل قضیه را زیاد کرده باشند ولی خدا و پیغمبری هم اگر محاسبه بکنیم، در عرضه جنگ مکتبی و روحیه هژمونی طلبی شیعه، که خود را صاحب یک حق برباد رفته تاریخی و ایدئولوژیک می داند و حتی در قرن بیست و یکم هم سفت و سخت به دنبال این حق می گردد تا آن را به صاحبش برگرداند!،میشود فکر کرد که حتی برای امامان هم وجود یک مشت صوفی و عارفی که طریق دیگری در کنار طریق شریعت ایجاد کرده ودر حقیقت یک انشعاب یا چند انشعاب بوجود آورده اند و اسمش را گذاشته اند طریقت، و زیر بار هژمونیت! نمی رفته اند احتمالا خوشایند نبوده است، بخصوص که مساله هژمونیت در شیعه مو لای درزش نمیرود و شوخی بردار نیست،بخصوص که شیعه صاحب ادعا، در طول تاریخ چه ارتجاعی و چه معتدل و چه انقلابی اش، اولین و آخرین حرفش در عرصه مکتب و ایدئولوژی و لاجرم سیاست، سیاستی کاملا ایدئولوژیزه شده،و اگر هم ایدئولوژیزه نباشد مطمئنا خواهد شد، باز پس گرفتن حق رهبری امامان شیعه و دادن این حق به کسی است که باید این حق را به او داد و در همین جاست که مقوله ولایت و ولایت فقیه بناچار ریشه های خود را چه بخواهیم و چه نخواهیم سفت می کنند، مگر اینکه خودمان را از این ورطه و بهتر است بگویم منجلاب سیاه و گندیده ومتاسفانه هنوز مقدس فکری بیرون بکشیم و سئوال کنیم کدام حق پدر من! اگر فلان کس حق دیگری را به قول تو در قرن هشتم هجری خورده است!! گناه من ایرانی چیست که باید تاوان آن ر قرنها بعدا بپردازم؟گناه من چیست، مگر این که معتقدم هیچ حقی مشروع نیست و حرف مفت و چرند است مگر حقی که یک ملت با شعوری روشن ورای آزاد و آگاهی به منافعش و بخاطر رتق و فتق امور دنیوی مملکتی اش به نمایندگانش اعطا کند و رهبری جامعه را به دست او بسپارد! باید برای این حق جنگید ورنج کشید و مرد و نه هیچ حق دیگر که امروزه اگر علی ابن ابیطالب و امام جعفر صادق هم زنده بودند و ناسیونالیته ایرانی داشتند می بایست با رای آزاد مردم نماینده مجلس و یا رئیس جمهور مملکت شوند و نه هیچ حق آسمانی و مکتبی دیگر، که بجز این حق تمام حقوق دیگر سر از ولایت فقیه در می آورد و بس. مقوله تصوف می تواند برای امامان برحق شیعه هم چندان خوشایند نباشد. بخصوص که اکثر این عرفا از اهل سنت باشند وجنگ فکری درمحتوای جنبه شدید تری به خود بگیرد.و یکطرف ، اصحاب علی ابن ابیطالب کرم الله وجه، و در سوی دیگر پیروان عمر ابن خطاب رضی الله عنه صف بکشند.در هر حال و با اینکه من در طول بررسی های خود رفتار امامان شیعه را بخصوص از چهارم تا یازدهم که هیچوقت زمام حاکمیت را در دست نداشتند وانسانهای صلح دوست ومردمگرا و اهل مطالعه و آرامش طلبی بوده اند،و در زیر سیطره خلفای اموی و عباسی زندگی کردند، رفتاری آزاد منشانه یافتم و در نوشته های خود بویژه کند و کاو در تاریخ مقدس شیعه از این رفتارها یاد کرده ام اما این پرونده را بسته نمی دانم و اعتقاد دارم باید به نگاه عاطفی و احساساتی به تاریخ اسلام و بخصوص تاریخ تشیع که قسمت اعظمش را ملاها اختراع کرده اند، و نگاهی که تقریبا همه گرفتار آن هستند پایان داد و این بهانه را که توده ها چنین فکر می کنند و چنان فکر نمی کنند به کناری گذاشت، که بقال و نانوای محله حتما آدمهای خوبی هستند ولی در مقولات مهم فکری قرار نیست بنده و شما پیرو آنها باشیم وفلان مجاهد مسلمانی که سی سالست دارد مبارزه می کند مثلادنبال برداشتهای کوچه و بازاری بیفتد و ماجرای خضر نبی ورویت علی ابن ابیطالب در تنگناها و امثال این باورهای معصومانه و بیخطر عوام الناس را وارد دنیای خطیر فلسفه و سیاست بکند و ونیز برای انکه احساسات توده ها خدشه دار نشود بدون دلیل وسند و مدرک دلمان را به برداشتهای عاطفی صرف از امام و پیغمبر خوش کنیم. نخیر دوستان در هر صورت باید درب مبارک این دیگ را برداشت و دید چه چیزی در آن در حال پختن است ، واقعیات فلسفی و مذهبی یا خرافات و مزخرفاتی که قرنهاست دارند به خورد ما می دهند،یا به واقع بدتان نیاید استفراغات قرون و اعصار مشتی ملای مرتجع که از بس جوشیده خشکیده است واستفراغات واقعی خشکیده محتویات این دیگ تاریخی است و نه هیچ چیز دیگر! وبدینگونه به لطف حق و بدون وحشت از دست دادن دین و ایمان! باید رفت به دنبال یک کنکاش و تلاش جدی و علمی تا دوباره بقول معروف لاک پشت را رنگ آمیزی ننموده و به عنوان فولکس واگن تحویل من و شما ندهند و تازه دست آخرپشت چشم نازک نموده و یک چیزی هم طلبکار بشوند،اما در هر حال چه این قضایا راست باشد و چه ناراست باید توجه داشته باشید این احادیث و نظراتی که ملایان از قول امامان نقل کرده اند در جنگ شریعت و طریقت کار کردی واقعی داشته است و هنوز هم دارد.این نظرات پایه های این جنگ مذهبی را سفت و سخت کرده و ملایان گذشته و حال دیروز در قتل حلاج و سهروردی و عین القضاه و مشتاقعلیشاه کار خودشان را کردند و امروز پیروانشان را به ضرب همین احادیث به سوی خانقاهها روانه می کنند تا درویشان گروههای مختلف را مور ضرب و شتم قرار بدهند، خوب بگذریم و ببینیم گذشته از احادیث و نقل قولهائی که از امامان شیعه در این زمینه آورده شد خود ملایان چه گفته اند.در اینجا تعدادی از نظرات و فتواهای ملایان اسم و رسم دار را می خوانید
نظرات شماری ازآیه الله های کلفت ریش وچهار ستاره قدیمی و از ارکان شیعه علیه صوفیان و درویشان
ملا احمد نراقى فقیه نامدار: كلام تندى در مذمت صوفيه آمده كه به برخى فقط اشاره مىشود: صوفيه گاهى با كلامى از توحيد و يا شعرى از عشق خود را به زمين مىاندازند با اين حال ايشان را از حقيقت توحيد و محبت خدا مطلقا اطلاعى نيست و چنان پندارند كه با اين حركات تارك دنيا و درويش مىشوند. علامه محمّدباقر مجلسى: در رساله اعتقادات خود مطالب زيادى در ذمّ تصوف آورده. مثلا گفته: از جمله بدعتهاى صوفيه ذكر جلى است كه آوازه خوانى و زمزمه كنند به اشعارو مانند... صدا كنند و خدا را با دم گرفتن و كف زدن و هٍٍو حق گفتن عبادت كنند و گمان مىكنند عبادتى مانند اين دو بدعت نيست.وما كان صلواتهم الا مكاء و تصديه» و در آخر مىنويسد پدرم نيز صريحا از ايشان بيزارى مىجست و در عقائد باطله ايشان را تكفير مىنمود و من بهتر آگاهم به طريقه پدرم. آیه الله و فقیه نامدارعلامه خوئى: در شرح نهجالبلاغه و بسيارى از علماء ديگر ذكر كردهاند كه عادت صوفيه آن است كه براى ترويج مرام فاسد خود بسيارى از علماء شيعه را داخل خود حساب كنند. ایه الله چهار ستاره شيخ صدوق: محمد بن على بن بابويه در كتاب اعتقادات خود راجع به صوفيه در پايان مىگويد: «و ادعاى علم كيميا كنند و حال آنكه نمىدانند مگر حيله و گول زدن مسلمين. خدايا ما را از ايشان قرار نده». آیه الله شيخ مفيد از ارکان تشیع: در شرح عقائد صدوق گفته: حزب صوفيان صاحب قول اباحه و قول به حلول مىباشند. آیه الله خواجه نصيرالدين طوسى وزیر و فقیه نامدار: در قواعد العقائد درباره اعتقاد به حلول صوفيان بحث و نقد نموده است. آیه الله چهار ستاره شهيد ثانى: در رساله علم درايه در پايان مىنويسد: صوفيه براى جذب قلوب مردم به مواعظ خود احاديث دروغ جعل مىكنند. و در كتاب منيه المريدش مىفرمايد: مراد از اين حديث پيغمبر كه فرموده «اذا مررتم فى رياض الجنة فارتعوا قالوا يا رسول اللّه و ما رياض الجنّة قال حلق الذكر قال هى مجالس الحلال و الحرام» مجالس علم است نه آنچه صوفى از خود بدعت كردهاند. ایه الله نامدار نعمتاللّه جزايرى: در انوار نعمانيه بعد از آنكه عقائد ناصحيح صوفيه را به تفصيل ذكر نموده مىفرمايد: اما براى چه اين مذهب اختراع شد: خلفاء بنىاميه و بنىعباس ميل داشتند مردانى را به نام زهد و عبادت و غيبگوئى بتراشند تا بتوانند با ائمه معصومين معارضه كنند و علم و زهد و كمالات اهل بيت را در نظر مردم كوچك كنند، نيافتند كسى را كه اقدام به اين كار كند مگر همين فرقه. آنكه اين مسلك آسان است ولى راه دانش مشگل است زيرا هر عوامى مىتواند 40 روزى گوشه تاريكى چله بنشيند و بسا شياطين جن خود را به او نشان بدهند پس بيرون بيايد و رئيس بشود بدون آنكه 50 سال درس بخواند. آنكه مىتواند با اين مذهب خود را به مال و مقام برساند و همه چيز را براى خود مباح بداند
نظرات شماری از آیه الله های ریش کلفت و نامدار معاصر در مورد صوفیان و صوفیگری
آیت الله !علی خامنهاي: شركت كردن در مجالس صوفيه و انجام اعمال و گفتن اذكار آنان و حضور در خانقاه آنها جايز نيست و كساني كه اوامر و نواهي قرآن كريم را قبول داشته و به امامت ائمه معتقدند چه بهتر است كه اسم جداگانه را كه لازم نيست بلكه مضر است كنار گذاشته و در جماعت عظيم ملت بزرگ و مسلمان خود منسلك باشد. .
سئوال از خامنه ای در مورد صوفیان و جواب او: پس از سلام و عرض ارادت خواهشمند است حكم اللّه را دربارهى مسأله زير مرقوم فرمائيد: شركت در مجالس و محافل صوفيه و انجام اعمال و گفتن اذكار آنان و حضور در خانقاه آنها چه صورتى دارد؟ جواب خامنه ای: بسمه تعالى. جايز نيست و كسانى كه اوامر و نواهى قرآن كريم را قبول داشته باشند، و به اطاعت ائمه(ع) معتقدند، چه بهتر كه اسم جداگانه و آداب و رفتار جداگانه را كه لازم نيست بلكه مضراست كنار گذاشته در جماعت عظيم ملّت بزرگ مسلمان خود متسمك باشند. (سيد على خامنهاى) آيتالله العظمای مرحوم! گلپايگاني: مجالست با فرقههاي ضاله حرام است و شركت در مجالس آنها حرام است توضيح اينكه مجالست در مجالس آنها ولو و در تحت عناوين اسلامي مثل قرائت قرآن و ختم انعام و غيره باشد حرام است و هر چيزي كه تقويت آنها به حساب آيد حرام است از ایه الله گلپایگانی سوال می شود که:چند ماهى است كه ضمن تكاليف دين شبهاى جمعه براى دعا و انابه به درگاه خدا در خانقاه شركت مىكنم چون مشاهده كردهام به جز قرائت قرآن و دعا و ثناء و يك ذكرى هم براى مولا چيز ديگرى در آنجا انجام نمىدهند حالا رفتن من در آنجا ثواب دارد يا نه؟. جواب: واضح است كه معبد مسلمانان مسجد است و رفتن به خانقاه اگر براى اين باشد كه گمان كنيد آنجا خصوصيت و شرافتى بر ساير امكنه دارد، بدعت و حرام است، و علاوه اين تشكيلات موجب تفرقه مسلمين و اختلاف و ضعف آنها مىباشد و ذكرهائى كه در آنجا خوانده مىشود اگر مدرك و سند معتبرى نداشته باشد، خواندنش به قصد ورد جايز نيست و اگر عبارت آن هم با عقائد حقّه موافق نباشد خواندنش مطلقا حرام است. شما در وظايف خود به رسالههاى عمليه و در اذكار و ادعيه به كتب دعا مانند مفاتيح الجنان رجوع كنيد. سؤال 570 درصفحه 182 مجمع المسائل ج 1: آيت اللّه سيد محمّدرضا گلپايگانى صوفيه با فرقهها و انشعابات بسيارى كه دارند اگرچه در انحراف در يك سطح نيستند و بسا كه برخى از آنان از ربقهى اسلام شمرده نشوند در مجموع منحرفند و عقايد خاصهاى كه دارند غير اسلامى است. بنابراين مشاركت در بناها و مراكز تبليغى آنها و شركت در محافل آنها خلاف شرع و حرام است. آيتالله العظمي! مكارم شيرازي: تمامي فرقههاي صوفيه داراي انحرافاتي هستند و شركت در فعاليتهاي آنان و كمك به اهدافشان جايز نيست. تمام فرقههاي صوفيه داراي انحرافاتي هستند و خوشبختانه بعد از انقلاب اسلامي بسياري از مراكز آنان تعطيل شد. مسئولين محترم هم نبايد اجازه تاسيس يا تعمير خانقاه تحت هر اسم و عنواني به آنها بدهند. حضرت آيت الله العظمي! سيستاني: اجتناب از حضور در مجامع آنان و دور كردن مردم از آنها لازم است
حضرت آيتالعظمي! فاضل لنكراني :حضرت ایه الله العظمی در باب عشریه ای که به درویشان می دهند اظهار لحیه می فرمایند که:ظاهرا مقصود از عشريه همان خراج و مقاسمهاى است كه بر زمينهاى مفتوح العنوةً بسته مىشود و اين داراى ريشه اسلامى است و در عين حال كفايت از خمس نمىكند. هرگونه عملى كه موجب تقويت و رواج آنها باشد جايز نيست. (دفتر آيت اللّه فاضل؛ بخش استفتائات) . سؤال از محضر آيت اللّه فاضل لنكرانى: در بعضى از نقاط خانقاهى وجود دارد كه عدهاى در آن جمع و مدح حضرت على را به قول خودشان مىكنند وظيفه چيست؟. جواب: معبد مسلمانان مسجد است و رفتن به خانقاه اگر براى اين باشد كه گمان كنند آنجا خصوصيت و شرافتى بر ساير امكنه دارد، صحيح نيست. بلكه اگر به عنوان و اعتقاد اين بروند كه آنجا شرعا پايگاه ذكر و مدح و منقبت است، حرام مىباشد و ذكرهايى كه در آنجا به هر اسم و عقيدهاى خوانده شود، اگر مدرك معتبر نداشته باشد و به قصد ورد بخوانند، جايز نيست. و چه بسا رفتن به خانقاه ترويج باطل باشد مضافاً بر اينكه يكى از طرق پراكندگى و اختلاف افكنى بين مسلمانها همين تشكيلات بىاساس است. كه بنامهاى مختلف بوجود آوردهاند لذا بر عموم مسلمانان است براى امور عبادى، مذهبى، اعياد، مواليد ائمه عليهم السّلام در مساجد اجتماع كنند كه «انّما يعمّر مساجد اللّه من آمن باللّه». ج - سؤال: حضور در خانقاه و اقتدا به نماز جماعت و پيروى از دستور قطب و در اصطلاح ايشان تشرف و بيعت و قبول ولايت خاصهى علويه و احكام مربوط به آن چگونه است؟. جواب: مسائل فوق همگى انحراف از راه حق و ائمه عليهم السّلام مىباشد و شركت در آنها جايز نيست. اين دو سؤال و جواب شمارههاى 8 و 2197 در صفحه 628 جامع المسائل آيت اللّه فاضل لنكرانى موجود است مراجعه فرمائيد. حضرت آيتالله العظمي! بهجت: هر عنواني كه سبب تشكيل حزب و گروهي شود كه مولد فرقهاي از 72 فرقه شود باطل است و تاسيس و ترويج آن جايزنیست .تاسيس و ترويج اماكن و مجالس فرقههاي صوفيه كاملا جايز نيست و نهي از منكروجلوگيري آنها با احراز شرايط امر به معروف وبرهمگان واجب است. - حضرت آيتآلله العظمي نوري همداني: شركت در مجالس ذكرو دعاي فرقههاي صوفيه و كمك مادي و معنوي در ساخت و عمران اماكن آنها همچون خانقاه و حسينه و نامهاليي از اين قبيل كه ويژه عبادت اين فرقه ساخته ميشود جايز نيست. آيتالله العظمي سيد شهاب الدين مرعشي نجفي: در صفحه 183 از تعليقات جلد اول احقاق الحق مينويسد: «به نظر من مصيبت صوفيه بر اسلام از بزرگترين مصيبتها است كه اركان و بنيان اسلام را منهدم مىكند و ظاهر شد بر من بعد از فحص زياد و گردش در كلمات آنها و تامل در مطالبشان و نشست با رؤساى فرقهشان اينكه از رهبانان نصارا تاثير پذيرفتهاند سپس به بعضى از شيعيان نيز سرايت كرده و كار به جائى رسيد كه سنگ روى سنگ باقى نگذاشتند همه نصوص قرآن و روايت را تأويل كردهاند و با احكام فطرى عقلى مخالفت كردند و بر وردهائى كه بوى كفر مىداد مداومت كرده و آن را ذكر خفى قلبى ناميدند و بعضى از آنها ادعا كردند كه ما با خدا حالاتى داريم كه او ما مىشود و ما او مىشويم خلاصه اينكه شيوخ تصوف و بناى خانقاهها در قرن چهارم بود و لباس مخصوص اسلامى پوشيدند و آن را علم و شاخهاى براى فرقه خود قرار دادند و توسعه دادند تصوف را تأويلات و كشفهاى خيالى و اوهام و كتب متعددي نيز تأليف كردند و مردم را اغفال كردند و انشاء اللّه خداوند ما و شما را از اين گروه دور بدارد. چگونه در صدق دعاوى و گفتار بزرگان عرفا به شك و شبهه نيافتيم با اينكه فقها هم حامى و حافظ دين بودهاند و جز أخذ معالم و تعاليم دين و نشر آنها همى نداشتهاند نوعاً در هر زمان با توحيد آنها مخالفت ورزيدهاند. علامه آیه الله!سيد محمد حسين طباطبايي : اين گروه صوفيه طريقت را در مقابل شريعت قرار دادهاند در حالي كه طريقت هرگز نميتواند در مقابل شريعت قرار گيرد. نظر آيت الله! شاهرودى: سئوال .در باره فرقه صوفيه نعمت الهي گنابادي تو ضيح بفرمايد رفتن به مجالس انها جايز است . جواب:بسمه تعالى از انها اجتناب نماييد و در محافل ايشان حاضر نشويد و الاظهر نجاست انان است . بخش استفتائات دفتر حضرت آيت الله العظمى شاهرودى .شماره استفتاء: 5673 حضرت! آیه الله تبریزی: از این جناب سئوال می شود(سوال 571 صفحه 182 مجمع المسائل جلد اول): رفتن به خانقاه دراويش جهت استماع مرثيه و سوگوارى ائمّه عليهم السّلام و اقامه فاتحه مردانه و زنانه با وجود مساجد و شركت نمودن در اجتماع آنان به عنوان اعياد و غيره و منبر رفتن در آنجا جهت ختم فواتح و كمك به ساختمان خانقاه جايز است يا نه؟. جواب: امور مذكوره ترويج باطل است و جايز نيست. اعاذنا اللّه من فتن آخر الزمان. هر مسلمانى كه برخلاف آنچه علماى شيعه در رسالههاى عمليه فرمودند عمل كند باطل است و ترويج و اعانت و شركت در مجالسى كه برخلاف آنچه علماى شيعه فرمودند تشكيل شود مشروعيت ندارد. آيت اللّه مظاهرى :در رابطه با صوفیه ،كار آنها جايز نيست، چنانكه شركت در مجالس آنها هم حرام است. آيت اللّه حسين نورى همدانى: تصوف با تمام انشعابات خود يكى از مذاهب باطله و مشاركت در ايجاد بناها و مراكز تبليغى و محافل آنها حرام است. گروهى كه به عنوان صوفيه در حال فعاليت است مورد تأييد نيست و از نظر عقايد آراء ناصحيحى دارند كه مردم متدين بايد توجه به تبليغات آنان داشته باشند و با اين گروه همكارى ننمايند و مشاركت در ايجاد مراكز تبليغى آنان و شركت در محافل آنها شرعا جايز نيست
عرض کنم خدمت شما که که در یاداشتک قبلی مقداری نظرات کهنی را که آخوندهای بی دین! و نامسلمان از قول امامان شیعه و حتی پیامبر اسلام علیه عارفان و صوفیان به کار می گیرند خواندید.حالا این نظرها چقدر صحت دارد و امام محمد باقر و امام جعفر صادق و سایرین چنین چیزهائی در مورد عارف و صوفی گفته اند یا نگفته اند، و این حرفها جعلی است یا واقعیت دارد خودش مسئله ای است که کند و کاو در باره آن کار حضرت فیل است.مثلا باید توجه داشته باشیم که اگرآدمهای خوشبین مسلمانی باشیم و به معصومیت امامان شیعه معتقد باشیم و فرض کنیم اینها دروغ است،باید توجه داشته باشیم که کسانی که این دروغها را گفته اند هر کدامشان یکی دو کیلو ریش و پشم داشته و چندین کیلو عمامه! و اکثر آنها از ازکان شریعت معمولند! و اسناد و مدارکی که این حضرات بر جا نهاده اند همان اسناد و مدارکی است که بناچار و متاسفانه از قرن دوم تا نهم و بخصوص از قرن نهم تا همین الان خلق الله در زندگی مادی و معنوی خود، معنوی به معنی مردمانه خود از آنها استفاده کرده اند و امورات مذهبی شان را از امورات مادی و دنیوی گرفته تا امورات معنوی و اخروی،واز مسجد گرفته تا مضجع یعنی رختخواب! و از سماع گرفته تا جماع را به مدد همین اسناد راس و ریس کرده و هنوز هم می کنند.نکته دیگر این است که می شود فکر کرد که شاید ملاها نمک و فلفل قضیه را زیاد کرده باشند ولی خدا و پیغمبری هم اگر محاسبه بکنیم، در عرضه جنگ مکتبی و روحیه هژمونی طلبی شیعه، که خود را صاحب یک حق برباد رفته تاریخی و ایدئولوژیک می داند و حتی در قرن بیست و یکم هم سفت و سخت به دنبال این حق می گردد تا آن را به صاحبش برگرداند!،میشود فکر کرد که حتی برای امامان هم وجود یک مشت صوفی و عارفی که طریق دیگری در کنار طریق شریعت ایجاد کرده ودر حقیقت یک انشعاب یا چند انشعاب بوجود آورده اند و اسمش را گذاشته اند طریقت، و زیر بار هژمونیت! نمی رفته اند احتمالا خوشایند نبوده است، بخصوص که مساله هژمونیت در شیعه مو لای درزش نمیرود و شوخی بردار نیست،بخصوص که شیعه صاحب ادعا، در طول تاریخ چه ارتجاعی و چه معتدل و چه انقلابی اش، اولین و آخرین حرفش در عرصه مکتب و ایدئولوژی و لاجرم سیاست، سیاستی کاملا ایدئولوژیزه شده،و اگر هم ایدئولوژیزه نباشد مطمئنا خواهد شد، باز پس گرفتن حق رهبری امامان شیعه و دادن این حق به کسی است که باید این حق را به او داد و در همین جاست که مقوله ولایت و ولایت فقیه بناچار ریشه های خود را چه بخواهیم و چه نخواهیم سفت می کنند، مگر اینکه خودمان را از این ورطه و بهتر است بگویم منجلاب سیاه و گندیده ومتاسفانه هنوز مقدس فکری بیرون بکشیم و سئوال کنیم کدام حق پدر من! اگر فلان کس حق دیگری را به قول تو در قرن هشتم هجری خورده است!! گناه من ایرانی چیست که باید تاوان آن ر قرنها بعدا بپردازم؟گناه من چیست، مگر این که معتقدم هیچ حقی مشروع نیست و حرف مفت و چرند است مگر حقی که یک ملت با شعوری روشن ورای آزاد و آگاهی به منافعش و بخاطر رتق و فتق امور دنیوی مملکتی اش به نمایندگانش اعطا کند و رهبری جامعه را به دست او بسپارد! باید برای این حق جنگید ورنج کشید و مرد و نه هیچ حق دیگر که امروزه اگر علی ابن ابیطالب و امام جعفر صادق هم زنده بودند و ناسیونالیته ایرانی داشتند می بایست با رای آزاد مردم نماینده مجلس و یا رئیس جمهور مملکت شوند و نه هیچ حق آسمانی و مکتبی دیگر، که بجز این حق تمام حقوق دیگر سر از ولایت فقیه در می آورد و بس. مقوله تصوف می تواند برای امامان برحق شیعه هم چندان خوشایند نباشد. بخصوص که اکثر این عرفا از اهل سنت باشند وجنگ فکری درمحتوای جنبه شدید تری به خود بگیرد.و یکطرف ، اصحاب علی ابن ابیطالب کرم الله وجه، و در سوی دیگر پیروان عمر ابن خطاب رضی الله عنه صف بکشند.در هر حال و با اینکه من در طول بررسی های خود رفتار امامان شیعه را بخصوص از چهارم تا یازدهم که هیچوقت زمام حاکمیت را در دست نداشتند وانسانهای صلح دوست ومردمگرا و اهل مطالعه و آرامش طلبی بوده اند،و در زیر سیطره خلفای اموی و عباسی زندگی کردند، رفتاری آزاد منشانه یافتم و در نوشته های خود بویژه کند و کاو در تاریخ مقدس شیعه از این رفتارها یاد کرده ام اما این پرونده را بسته نمی دانم و اعتقاد دارم باید به نگاه عاطفی و احساساتی به تاریخ اسلام و بخصوص تاریخ تشیع که قسمت اعظمش را ملاها اختراع کرده اند، و نگاهی که تقریبا همه گرفتار آن هستند پایان داد و این بهانه را که توده ها چنین فکر می کنند و چنان فکر نمی کنند به کناری گذاشت، که بقال و نانوای محله حتما آدمهای خوبی هستند ولی در مقولات مهم فکری قرار نیست بنده و شما پیرو آنها باشیم وفلان مجاهد مسلمانی که سی سالست دارد مبارزه می کند مثلادنبال برداشتهای کوچه و بازاری بیفتد و ماجرای خضر نبی ورویت علی ابن ابیطالب در تنگناها و امثال این باورهای معصومانه و بیخطر عوام الناس را وارد دنیای خطیر فلسفه و سیاست بکند و ونیز برای انکه احساسات توده ها خدشه دار نشود بدون دلیل وسند و مدرک دلمان را به برداشتهای عاطفی صرف از امام و پیغمبر خوش کنیم. نخیر دوستان در هر صورت باید درب مبارک این دیگ را برداشت و دید چه چیزی در آن در حال پختن است ، واقعیات فلسفی و مذهبی یا خرافات و مزخرفاتی که قرنهاست دارند به خورد ما می دهند،یا به واقع بدتان نیاید استفراغات قرون و اعصار مشتی ملای مرتجع که از بس جوشیده خشکیده است واستفراغات واقعی خشکیده محتویات این دیگ تاریخی است و نه هیچ چیز دیگر! وبدینگونه به لطف حق و بدون وحشت از دست دادن دین و ایمان! باید رفت به دنبال یک کنکاش و تلاش جدی و علمی تا دوباره بقول معروف لاک پشت را رنگ آمیزی ننموده و به عنوان فولکس واگن تحویل من و شما ندهند و تازه دست آخرپشت چشم نازک نموده و یک چیزی هم طلبکار بشوند،اما در هر حال چه این قضایا راست باشد و چه ناراست باید توجه داشته باشید این احادیث و نظراتی که ملایان از قول امامان نقل کرده اند در جنگ شریعت و طریقت کار کردی واقعی داشته است و هنوز هم دارد.این نظرات پایه های این جنگ مذهبی را سفت و سخت کرده و ملایان گذشته و حال دیروز در قتل حلاج و سهروردی و عین القضاه و مشتاقعلیشاه کار خودشان را کردند و امروز پیروانشان را به ضرب همین احادیث به سوی خانقاهها روانه می کنند تا درویشان گروههای مختلف را مور ضرب و شتم قرار بدهند، خوب بگذریم و ببینیم گذشته از احادیث و نقل قولهائی که از امامان شیعه در این زمینه آورده شد خود ملایان چه گفته اند.در اینجا تعدادی از نظرات و فتواهای ملایان اسم و رسم دار را می خوانید
نظرات شماری ازآیه الله های کلفت ریش وچهار ستاره قدیمی و از ارکان شیعه علیه صوفیان و درویشان
ملا احمد نراقى فقیه نامدار: كلام تندى در مذمت صوفيه آمده كه به برخى فقط اشاره مىشود: صوفيه گاهى با كلامى از توحيد و يا شعرى از عشق خود را به زمين مىاندازند با اين حال ايشان را از حقيقت توحيد و محبت خدا مطلقا اطلاعى نيست و چنان پندارند كه با اين حركات تارك دنيا و درويش مىشوند. علامه محمّدباقر مجلسى: در رساله اعتقادات خود مطالب زيادى در ذمّ تصوف آورده. مثلا گفته: از جمله بدعتهاى صوفيه ذكر جلى است كه آوازه خوانى و زمزمه كنند به اشعارو مانند... صدا كنند و خدا را با دم گرفتن و كف زدن و هٍٍو حق گفتن عبادت كنند و گمان مىكنند عبادتى مانند اين دو بدعت نيست.وما كان صلواتهم الا مكاء و تصديه» و در آخر مىنويسد پدرم نيز صريحا از ايشان بيزارى مىجست و در عقائد باطله ايشان را تكفير مىنمود و من بهتر آگاهم به طريقه پدرم. آیه الله و فقیه نامدارعلامه خوئى: در شرح نهجالبلاغه و بسيارى از علماء ديگر ذكر كردهاند كه عادت صوفيه آن است كه براى ترويج مرام فاسد خود بسيارى از علماء شيعه را داخل خود حساب كنند. ایه الله چهار ستاره شيخ صدوق: محمد بن على بن بابويه در كتاب اعتقادات خود راجع به صوفيه در پايان مىگويد: «و ادعاى علم كيميا كنند و حال آنكه نمىدانند مگر حيله و گول زدن مسلمين. خدايا ما را از ايشان قرار نده». آیه الله شيخ مفيد از ارکان تشیع: در شرح عقائد صدوق گفته: حزب صوفيان صاحب قول اباحه و قول به حلول مىباشند. آیه الله خواجه نصيرالدين طوسى وزیر و فقیه نامدار: در قواعد العقائد درباره اعتقاد به حلول صوفيان بحث و نقد نموده است. آیه الله چهار ستاره شهيد ثانى: در رساله علم درايه در پايان مىنويسد: صوفيه براى جذب قلوب مردم به مواعظ خود احاديث دروغ جعل مىكنند. و در كتاب منيه المريدش مىفرمايد: مراد از اين حديث پيغمبر كه فرموده «اذا مررتم فى رياض الجنة فارتعوا قالوا يا رسول اللّه و ما رياض الجنّة قال حلق الذكر قال هى مجالس الحلال و الحرام» مجالس علم است نه آنچه صوفى از خود بدعت كردهاند. ایه الله نامدار نعمتاللّه جزايرى: در انوار نعمانيه بعد از آنكه عقائد ناصحيح صوفيه را به تفصيل ذكر نموده مىفرمايد: اما براى چه اين مذهب اختراع شد: خلفاء بنىاميه و بنىعباس ميل داشتند مردانى را به نام زهد و عبادت و غيبگوئى بتراشند تا بتوانند با ائمه معصومين معارضه كنند و علم و زهد و كمالات اهل بيت را در نظر مردم كوچك كنند، نيافتند كسى را كه اقدام به اين كار كند مگر همين فرقه. آنكه اين مسلك آسان است ولى راه دانش مشگل است زيرا هر عوامى مىتواند 40 روزى گوشه تاريكى چله بنشيند و بسا شياطين جن خود را به او نشان بدهند پس بيرون بيايد و رئيس بشود بدون آنكه 50 سال درس بخواند. آنكه مىتواند با اين مذهب خود را به مال و مقام برساند و همه چيز را براى خود مباح بداند
نظرات شماری از آیه الله های ریش کلفت و نامدار معاصر در مورد صوفیان و صوفیگری
آیت الله !علی خامنهاي: شركت كردن در مجالس صوفيه و انجام اعمال و گفتن اذكار آنان و حضور در خانقاه آنها جايز نيست و كساني كه اوامر و نواهي قرآن كريم را قبول داشته و به امامت ائمه معتقدند چه بهتر است كه اسم جداگانه را كه لازم نيست بلكه مضر است كنار گذاشته و در جماعت عظيم ملت بزرگ و مسلمان خود منسلك باشد. .
سئوال از خامنه ای در مورد صوفیان و جواب او: پس از سلام و عرض ارادت خواهشمند است حكم اللّه را دربارهى مسأله زير مرقوم فرمائيد: شركت در مجالس و محافل صوفيه و انجام اعمال و گفتن اذكار آنان و حضور در خانقاه آنها چه صورتى دارد؟ جواب خامنه ای: بسمه تعالى. جايز نيست و كسانى كه اوامر و نواهى قرآن كريم را قبول داشته باشند، و به اطاعت ائمه(ع) معتقدند، چه بهتر كه اسم جداگانه و آداب و رفتار جداگانه را كه لازم نيست بلكه مضراست كنار گذاشته در جماعت عظيم ملّت بزرگ مسلمان خود متسمك باشند. (سيد على خامنهاى) آيتالله العظمای مرحوم! گلپايگاني: مجالست با فرقههاي ضاله حرام است و شركت در مجالس آنها حرام است توضيح اينكه مجالست در مجالس آنها ولو و در تحت عناوين اسلامي مثل قرائت قرآن و ختم انعام و غيره باشد حرام است و هر چيزي كه تقويت آنها به حساب آيد حرام است از ایه الله گلپایگانی سوال می شود که:چند ماهى است كه ضمن تكاليف دين شبهاى جمعه براى دعا و انابه به درگاه خدا در خانقاه شركت مىكنم چون مشاهده كردهام به جز قرائت قرآن و دعا و ثناء و يك ذكرى هم براى مولا چيز ديگرى در آنجا انجام نمىدهند حالا رفتن من در آنجا ثواب دارد يا نه؟. جواب: واضح است كه معبد مسلمانان مسجد است و رفتن به خانقاه اگر براى اين باشد كه گمان كنيد آنجا خصوصيت و شرافتى بر ساير امكنه دارد، بدعت و حرام است، و علاوه اين تشكيلات موجب تفرقه مسلمين و اختلاف و ضعف آنها مىباشد و ذكرهائى كه در آنجا خوانده مىشود اگر مدرك و سند معتبرى نداشته باشد، خواندنش به قصد ورد جايز نيست و اگر عبارت آن هم با عقائد حقّه موافق نباشد خواندنش مطلقا حرام است. شما در وظايف خود به رسالههاى عمليه و در اذكار و ادعيه به كتب دعا مانند مفاتيح الجنان رجوع كنيد. سؤال 570 درصفحه 182 مجمع المسائل ج 1: آيت اللّه سيد محمّدرضا گلپايگانى صوفيه با فرقهها و انشعابات بسيارى كه دارند اگرچه در انحراف در يك سطح نيستند و بسا كه برخى از آنان از ربقهى اسلام شمرده نشوند در مجموع منحرفند و عقايد خاصهاى كه دارند غير اسلامى است. بنابراين مشاركت در بناها و مراكز تبليغى آنها و شركت در محافل آنها خلاف شرع و حرام است. آيتالله العظمي! مكارم شيرازي: تمامي فرقههاي صوفيه داراي انحرافاتي هستند و شركت در فعاليتهاي آنان و كمك به اهدافشان جايز نيست. تمام فرقههاي صوفيه داراي انحرافاتي هستند و خوشبختانه بعد از انقلاب اسلامي بسياري از مراكز آنان تعطيل شد. مسئولين محترم هم نبايد اجازه تاسيس يا تعمير خانقاه تحت هر اسم و عنواني به آنها بدهند. حضرت آيت الله العظمي! سيستاني: اجتناب از حضور در مجامع آنان و دور كردن مردم از آنها لازم است
حضرت آيتالعظمي! فاضل لنكراني :حضرت ایه الله العظمی در باب عشریه ای که به درویشان می دهند اظهار لحیه می فرمایند که:ظاهرا مقصود از عشريه همان خراج و مقاسمهاى است كه بر زمينهاى مفتوح العنوةً بسته مىشود و اين داراى ريشه اسلامى است و در عين حال كفايت از خمس نمىكند. هرگونه عملى كه موجب تقويت و رواج آنها باشد جايز نيست. (دفتر آيت اللّه فاضل؛ بخش استفتائات) . سؤال از محضر آيت اللّه فاضل لنكرانى: در بعضى از نقاط خانقاهى وجود دارد كه عدهاى در آن جمع و مدح حضرت على را به قول خودشان مىكنند وظيفه چيست؟. جواب: معبد مسلمانان مسجد است و رفتن به خانقاه اگر براى اين باشد كه گمان كنند آنجا خصوصيت و شرافتى بر ساير امكنه دارد، صحيح نيست. بلكه اگر به عنوان و اعتقاد اين بروند كه آنجا شرعا پايگاه ذكر و مدح و منقبت است، حرام مىباشد و ذكرهايى كه در آنجا به هر اسم و عقيدهاى خوانده شود، اگر مدرك معتبر نداشته باشد و به قصد ورد بخوانند، جايز نيست. و چه بسا رفتن به خانقاه ترويج باطل باشد مضافاً بر اينكه يكى از طرق پراكندگى و اختلاف افكنى بين مسلمانها همين تشكيلات بىاساس است. كه بنامهاى مختلف بوجود آوردهاند لذا بر عموم مسلمانان است براى امور عبادى، مذهبى، اعياد، مواليد ائمه عليهم السّلام در مساجد اجتماع كنند كه «انّما يعمّر مساجد اللّه من آمن باللّه». ج - سؤال: حضور در خانقاه و اقتدا به نماز جماعت و پيروى از دستور قطب و در اصطلاح ايشان تشرف و بيعت و قبول ولايت خاصهى علويه و احكام مربوط به آن چگونه است؟. جواب: مسائل فوق همگى انحراف از راه حق و ائمه عليهم السّلام مىباشد و شركت در آنها جايز نيست. اين دو سؤال و جواب شمارههاى 8 و 2197 در صفحه 628 جامع المسائل آيت اللّه فاضل لنكرانى موجود است مراجعه فرمائيد. حضرت آيتالله العظمي! بهجت: هر عنواني كه سبب تشكيل حزب و گروهي شود كه مولد فرقهاي از 72 فرقه شود باطل است و تاسيس و ترويج آن جايزنیست .تاسيس و ترويج اماكن و مجالس فرقههاي صوفيه كاملا جايز نيست و نهي از منكروجلوگيري آنها با احراز شرايط امر به معروف وبرهمگان واجب است. - حضرت آيتآلله العظمي نوري همداني: شركت در مجالس ذكرو دعاي فرقههاي صوفيه و كمك مادي و معنوي در ساخت و عمران اماكن آنها همچون خانقاه و حسينه و نامهاليي از اين قبيل كه ويژه عبادت اين فرقه ساخته ميشود جايز نيست. آيتالله العظمي سيد شهاب الدين مرعشي نجفي: در صفحه 183 از تعليقات جلد اول احقاق الحق مينويسد: «به نظر من مصيبت صوفيه بر اسلام از بزرگترين مصيبتها است كه اركان و بنيان اسلام را منهدم مىكند و ظاهر شد بر من بعد از فحص زياد و گردش در كلمات آنها و تامل در مطالبشان و نشست با رؤساى فرقهشان اينكه از رهبانان نصارا تاثير پذيرفتهاند سپس به بعضى از شيعيان نيز سرايت كرده و كار به جائى رسيد كه سنگ روى سنگ باقى نگذاشتند همه نصوص قرآن و روايت را تأويل كردهاند و با احكام فطرى عقلى مخالفت كردند و بر وردهائى كه بوى كفر مىداد مداومت كرده و آن را ذكر خفى قلبى ناميدند و بعضى از آنها ادعا كردند كه ما با خدا حالاتى داريم كه او ما مىشود و ما او مىشويم خلاصه اينكه شيوخ تصوف و بناى خانقاهها در قرن چهارم بود و لباس مخصوص اسلامى پوشيدند و آن را علم و شاخهاى براى فرقه خود قرار دادند و توسعه دادند تصوف را تأويلات و كشفهاى خيالى و اوهام و كتب متعددي نيز تأليف كردند و مردم را اغفال كردند و انشاء اللّه خداوند ما و شما را از اين گروه دور بدارد. چگونه در صدق دعاوى و گفتار بزرگان عرفا به شك و شبهه نيافتيم با اينكه فقها هم حامى و حافظ دين بودهاند و جز أخذ معالم و تعاليم دين و نشر آنها همى نداشتهاند نوعاً در هر زمان با توحيد آنها مخالفت ورزيدهاند. علامه آیه الله!سيد محمد حسين طباطبايي : اين گروه صوفيه طريقت را در مقابل شريعت قرار دادهاند در حالي كه طريقت هرگز نميتواند در مقابل شريعت قرار گيرد. نظر آيت الله! شاهرودى: سئوال .در باره فرقه صوفيه نعمت الهي گنابادي تو ضيح بفرمايد رفتن به مجالس انها جايز است . جواب:بسمه تعالى از انها اجتناب نماييد و در محافل ايشان حاضر نشويد و الاظهر نجاست انان است . بخش استفتائات دفتر حضرت آيت الله العظمى شاهرودى .شماره استفتاء: 5673 حضرت! آیه الله تبریزی: از این جناب سئوال می شود(سوال 571 صفحه 182 مجمع المسائل جلد اول): رفتن به خانقاه دراويش جهت استماع مرثيه و سوگوارى ائمّه عليهم السّلام و اقامه فاتحه مردانه و زنانه با وجود مساجد و شركت نمودن در اجتماع آنان به عنوان اعياد و غيره و منبر رفتن در آنجا جهت ختم فواتح و كمك به ساختمان خانقاه جايز است يا نه؟. جواب: امور مذكوره ترويج باطل است و جايز نيست. اعاذنا اللّه من فتن آخر الزمان. هر مسلمانى كه برخلاف آنچه علماى شيعه در رسالههاى عمليه فرمودند عمل كند باطل است و ترويج و اعانت و شركت در مجالسى كه برخلاف آنچه علماى شيعه فرمودند تشكيل شود مشروعيت ندارد. آيت اللّه مظاهرى :در رابطه با صوفیه ،كار آنها جايز نيست، چنانكه شركت در مجالس آنها هم حرام است. آيت اللّه حسين نورى همدانى: تصوف با تمام انشعابات خود يكى از مذاهب باطله و مشاركت در ايجاد بناها و مراكز تبليغى و محافل آنها حرام است. گروهى كه به عنوان صوفيه در حال فعاليت است مورد تأييد نيست و از نظر عقايد آراء ناصحيحى دارند كه مردم متدين بايد توجه به تبليغات آنان داشته باشند و با اين گروه همكارى ننمايند و مشاركت در ايجاد مراكز تبليغى آنان و شركت در محافل آنها شرعا جايز نيست
سئؤال از مراجع گردن کلفت شیعه دربارهى عشريهى صوفيه
سؤال: آيا عشريه ريشه اسلامى دارد و اگر كسى پرداخت جاى خمس را گرفته و مكفّى از خمس مىباشد يا نه؟.
آيت اللّه! لطفاللّه صافى: گرفتن و پرداختن عشريه به جاى خمس اصل شرعى ندارد و كفايت از اداى خمس نمىكند و علاوه عمل به چنين برنامهاى حرام و بدعت است.فتوای آیه الله صافی. بسم اللّه الرّحمن الرّحيم. شركت و حضور در آن محافل ترويج حرام و باطل است. و اللّه العالم .آيت اللّه! ناصر مكارم شيرازى: عشريه دراويش ريشه اسلامى ندارد و جايز نيست و كمك به اهل بدعت است. آيت اللّه جواد تبريزى: عشريه مشروع نيست و كفايت از خمس نمىكند. آيت اللّه محمّدتقى بهجت: چيزى به نام عشريه در شرع غير از زكات در مواردى و نصف خمس كه مساوى عشر است نداريم و در هر صورت اگر غير از سهم امام و سهم سادات باشدكفايت از خمس نمىكند. آيت اللّه سيد موسى شبيرى زنجانى: عشريه در غير باب زكات ريشه اسلامى ندارد، كفايت نمىكند. آیت اللّه سيد محمد على علوى گرگانى: عشريه از امور حكم حكومتى است و كفايت از خمس نميكند لذا شرايط آن را هم ندارد. آيت اللّه يوسف صانعى: عشريه بدعت است و حرام و گيرندگان او بايد به جامعه معرفى شوند تا مردم فريب آنان را نخورند خوب با این مثالها معلوم میشود که به دلایلی که قبلا یاد شد و بخصوص برتری طلبی و هزمونی طلبی مطلق آخوندهای شیعه چه آشی برای عارفان و صوفیان و دراویش پخته شده است وچرا ده دوازده قرن است که جنگ طریقت و شریعت ادامه دارد.درباره امام راحل نیازی به حکم و فتوای او نیست که تمام ملایانی که صاحب نام و ریش و پشم اند و متاسفانه سی سال است زمام ایران را در دست دارند همه پروردگان مکتب جهل و ارتجاع او هستند و در حقیقت نمایندگی خمینی را بر عهده دارند اما شاید بدک نباشد که به دیوان غزلیات امام راحل مراجعه کنیم که او بارها و بارها در اشعارش صوفیان را مورد حمله قرار داره است و تکلیقفشان را روشن کرده است منجمله در این غزلها.
****
در محفل دوست نيست جز دود و دمى
در حلقه صوفيـــان نه «لا» نه «نعمى
گر شادى و غم مــيطلبى بيرون شو
اينجا نتوان يافت نه شادى نه غمى
*****
اين با هُشـــــــــــان و علم فروشان و صوفيان
مــــــــــــىنشنوند آنچه كه ورد زبان ماست
*****
تا چنــــد در حجابيد، اى صوفيان محجوب!
ما پرده خـــــــــودى را در نيستى دريديم
****
نه محقق خبــــــرى داشت نه عارف اثرى
بعد از اين دست من و دامن پيرى خاموش
عالم و حوزه خود، صوفى و خلوتگه خويش
ما و كـــــــــوى بت حيرتزده خانه بدوش
گوش از عــــــــربده صوفى و درويش ببند
تا به جــانت رسد از كوى دل، آواز سروش
**** آنكه دل خــــــــــواهد، درون كعبه و بتخانه نيست
آنچـــــه جان جويد، به دست صـــوفى بيگانه نيست
گفته هـــــاى فيلسوف و صوفى و درويش و شيخ
در خـــــــور وصف جمــــــــــــــال دلبـــر فرزانه نيست
******
با صوفـــى و درويش و قلندر به ستيزيم
با مــــــى زدگان، گمشدگان، باديه گرديم
خوب اینهم چند بیتی در مذمت صوفی و عارف و درویش از دیوان امام راحل که خود این دیوان اگر واقعا سروده خمینی باشد بحث و فحصی جداگانه می طلبد و اینکه می توان مقدارکی با مدد این شعرها خمینی را بیشتر شناخت.با این دو یاداشت اخیر امیدوارم به سئوالات دوستان پاسخ داشده باشم و در یاداشتک بعدی امیدوارم بتوانیم برویم سراغ قرائت عقلانی و منطقی از اسلام.پس تا بعد
****
در محفل دوست نيست جز دود و دمى
در حلقه صوفيـــان نه «لا» نه «نعمى
گر شادى و غم مــيطلبى بيرون شو
اينجا نتوان يافت نه شادى نه غمى
*****
اين با هُشـــــــــــان و علم فروشان و صوفيان
مــــــــــــىنشنوند آنچه كه ورد زبان ماست
*****
تا چنــــد در حجابيد، اى صوفيان محجوب!
ما پرده خـــــــــودى را در نيستى دريديم
****
نه محقق خبــــــرى داشت نه عارف اثرى
بعد از اين دست من و دامن پيرى خاموش
عالم و حوزه خود، صوفى و خلوتگه خويش
ما و كـــــــــوى بت حيرتزده خانه بدوش
گوش از عــــــــربده صوفى و درويش ببند
تا به جــانت رسد از كوى دل، آواز سروش
**** آنكه دل خــــــــــواهد، درون كعبه و بتخانه نيست
آنچـــــه جان جويد، به دست صـــوفى بيگانه نيست
گفته هـــــاى فيلسوف و صوفى و درويش و شيخ
در خـــــــور وصف جمــــــــــــــال دلبـــر فرزانه نيست
******
با صوفـــى و درويش و قلندر به ستيزيم
با مــــــى زدگان، گمشدگان، باديه گرديم
خوب اینهم چند بیتی در مذمت صوفی و عارف و درویش از دیوان امام راحل که خود این دیوان اگر واقعا سروده خمینی باشد بحث و فحصی جداگانه می طلبد و اینکه می توان مقدارکی با مدد این شعرها خمینی را بیشتر شناخت.با این دو یاداشت اخیر امیدوارم به سئوالات دوستان پاسخ داشده باشم و در یاداشتک بعدی امیدوارم بتوانیم برویم سراغ قرائت عقلانی و منطقی از اسلام.پس تا بعد
شانزدم اکتبر دو هزار و هفت میلادی
۲ نظر:
به نظر این جانب در این مقاله هم دفاع از تصوف و هم مخالفت های با آن از ژرفا و همه جانبه گی علمی برخوردار نیست .از این گذشته در یک مبحث علمی کاربرد جملات و استفاده از ترم های مبتنی بر احساسات ، ارزش و اعتبار آن را میکاهد. اما در مورد شعرهای منتسب به خمینی فقط سخن از صوفی است. فقط هم از خانقاه بد نگفته، از کعبه هم رو برگردانده است. تازه ملامت و مذمت خمینی به صوفی و زاهد و خانقاه و امثال اینها به گرد مواضع حافظ نمیرسد. و بالاخره آیا حافظ که هر جا از صوفی نام برده نگاهش کاملا منفی بوده است، در در این مقاله جایش کجاست؟
سلام
حرفت درست است این مقاله فقط اشاراتی دارد و بس ولی در پایه روی حقایق استوار است پاسخ به تمام سئوالاتتان بحث مفصلتری مطلبد برای اینده با درود
ارسال یک نظر