من بنا بر عادت ونیزاحترام به کسی که چیزی در باره من مینویسد، هنوز عادت دارم پاسخی بدهم. اقای اسماعیل هاشم زاده ثابت در جواب نوشته من«لینک تبریک نوروزی و تشکر «شاعر فرومایه» از دوستان فرا مایه»زحمتی کشیده وبا امانت گرفتن فرازی از شاملوی بزرگ، (که متاسفانه رفقا و روسای ایشان در جلسه ای که خود من حضور داشتم او را بدتر از پاسدار خواندند، البته از سر نفهمی!)، نوشته که !«لینک من دشمن تونیستم» باباجان! «من انکار توام» . به ایشان عرض میکنم. ممنون وسپاسگزارم عزیز. و این اول سال نو خدا پدرو مادرت را اگر رفته اندغرق رحمت و اگر مانده اند غرق نعمت بکند که تائید من نیستی.
بدون تعارف و خدای ناکرده اگر شما انکار
من نبودی و تائید من بودی، به دلایل مختلف احتمالا باعث اندوه فراوان بود،
ولی این دم عیدی این انکار باعث خوشحالی فراوانست که من هنوز غم و غصه آن
سالهائی را که امثال شمامرا تائید میکردید با خود دارم و از خداوند به
دلیل این تائیدات طلب مغفرت دارم و امید اینکه خداوند مرا عفو بفرماید و
انشالله خودش شما را هدایت کند.
نکته آخر اینکه من همانطور که اشاره کردم
نه دشمنم و نه تائید و نه انکار شما،باور بفرمائید این مهم رامتاسفانه
سالهاست خود شما در باره خودتان به بهترین وجه ممکن بر عهده گرفته اید،
یعنی در نقطه بالای بالا با «تائید مداوم خویش» و «انتقاد ناپذیری مطلق»،و
«بسا خطاهای دیگر» موجب «انکارمستمر خود »شده اید و بسیاری را متاسفانه
دشمن خود کرده اید و همچنان ادامه میدهید در حالیکه حق نبود یک جنبش و یک
نسل رنجدیده این همه منکر و دشمن داشته باشد.
واقعا هیچکس چون امثال خود شما نمیتوانست
امر انکار خود و یک جنبش را اینطور جلو ببرد بنابراین تبریک مجدد،خدا قوت
واگر ممکن است مقداری تامل و باز نگری.امید به هدایت پروردگار را هم هرگز از دست ندهید...ونیز تامل روی فرازی دیگر از شاملو .هیچکس اینچنین فجیع به کشتن خود برنخاست...
اسماعیل وفا یغمائی
۱ نظر:
زوبین آذرخش
دمت گرم و دلت گرم و قلمت در گردش باد! اگر چه من باروش ملاطفت آمیز تو با این نوچه خرچه و هرزه و دریده ها موافق نیستم اما دُرسفتی و خوب گفتی! امثال این دژخیم صفت ثابت واقعا وجودشان انکار فهم و شعور است و در عین حال شاهدی بر این هستند که باز گشت به توّحش و درنده خویی امری همیشه ممکن است و همچنان که بعد از شاه و ساوک و بازجویانش، دستگاه امنیتی امام خمینی با لاجوردی و پاسداران و سعید امامی ها و شریعتمداری هایش پیدا شد، توّحش از آن درنده تر هم ممکن است در غالب و شمایلی دیگر - که ما جلوه های صرفا «صوتی» و نگارشی آن را در یک سال گذشته در سیمای این عالیجنابان و رهبرانشان دیدیم، پدیدار شود.
ارسال یک نظر