دموکراسی حرف نیست یک فرهنگ است باید آنرا شناخت پذیرفت وبه آن عمل کرد. آنان که با کلماتی درشت و پر طنین از دموکراسی سخن میگویند ولی در جزئی ترین کارها دمادم دموکراسی را زیر پا میگذارند دروغ میگویند

۱۳۹۲ خرداد ۲۰, دوشنبه

پیام و در خواست از رفقای سابق شورائی. اسماعیل وفا یغمائی


دوستان و رفقای سابق شورائی
با درود
با توجه به آنچه که گذشته و میگذرد. بااتهامات اطلاعاتی خواندن من و اتهاماتی  که متوجه برخی از اعضای سابق شوراست ، من بر این حرف منطقی ودرست سازمان مجاهدین خلق ایران ( در رابطه با پافشاری برموضع گرفتن آقایان قصیم و روحانی در مورد من و آقای مصداقی) کاملاصحه میگذارم، حق را به سازمان مجاهدین و مسئولان شورا میدهم که باید تک تک اعضا موضع خود را در این باره روشن کنند و از تک تک شما تقاضا میکنم با توجه به این خواسته در این رابطه موضع روشن بگیرید. 
اطلاعیه جمعی شورائی کافی نیست، در این گریزراه که بیش از همه بایست به ندای شرف و وجدان گوش داد موضعگیری تک تک شما بر له یا بر علیه این مساله ناگزیر است.چشمداشتی به نتیجه ندارم که من بعنوان یک شاعر با کارنامه ای چهلساله و روشن بی سپر و سلاح و با ترانه ای شاد و روشن بر لب،  از نژادهمان ترانه هائی که به خاکپای ملت بزرگ ایران نثار کرده ام بمیدان  آمده ام ، بمیدان آمده ام چون میبایست بمیدان آمد فارغ از نتیجه و برد و باخت. از اکثریت اعضای «مجاهد و مسلمان و موحد شورا» که تابع روحیه انقلابی و توحیدی و جمعی و از پیروان عقیدتی رهبر عقیدتی هستند هیچ انتظاری ندارم موضع آنها برای من روشن است ولی از سایر اعضا امثال دکتر هزار خانِی، پهلوان فیلابی، بهرام مودت، استاد رضا اولیا، دکتر علی معصومی،دکتر جواد یوسف معمار،استاد محمد شمس و امثال آنها میخواهم به روشنی موضع بگیرند و اعلام کنند آری اسماعیل وفا یغمائی عضو اطلاعات، یا در رابطه با اطلاعات و... ادعاهای یاد شده در همه جا و منجمله نامه همسر سابقش که سندی و بینه ای روشن است درست است. 
در یکسو وجدان شما و حقیقت بعنوان قاضی ایستاده و در سوی دیگر یک تن یا چند تن. مطمئن باشید شما نمی توانید در درون و بیرون خود از کوبیدن چکش بر روی میز و دادن رای مثبت یا منفی شانه خالی کنید.مثبت یا منفی بودن رای مورد نظر من نیست ،تنها داوری شما ، چنانکه خودتان می گوئید بعنوان آلترناتیو رژیم جنایتکار ملایان است ، تنها داوری شماست که برای من مهم است و با زهم پرده را بالاتر و بالاتر میبرد و نشان میدهد پس از پیروزی فرضی رهبر کبیر انقلاب با چه رژیمی روبرو خواهیم شد و چه کسانی سکان قدرت را در دست خواهند گرفت و این بسیار مهم است. 
در سال 2007 در یکی از گرد همائی های مجاهدین ،بر سر میز کتاب پهلوان مسلم اسکندر فیلابی، یک جلد کتاب از مجموعه شعرهای مرا خریداری نمود و بهای آنرا به اصرار به من پرداخت .من از او خواستم در پشت اسکناس ده یوروئی بیادگار چیزی بنویسد تا باعث افتخار من باشد  و من از پهلوان شریف ایرانزمین و میراث بر آئین مردانگی پهلوانانی چون پوریای ولی و تختی بزرگ یادگاری داشته باشم.پهلوان نوشت و امضا کرد تصویر این اسکناس را میبینید.بعنوان مثال این موضع پهلوان در سال 2007 در رابطه با یک شاعر ایرانی در تبعید بود که چهارده سال بود سر از مجاهدت و پذیرش رهبری عقیدتی بر تافته و بقول همسر سابق شرایط سخت عراق را تاب نیاورده بود.  اینک دوباره از او و دیگران میخواهم پس از گذشت پنج سال پس از آن تاریخ اعلام موضع نموده وچگونگی تغییر تحول مرا توضیح داده وبا سند و ومدرک اشکار نموده و بنویسند اسماعیل وفا یغمائی اینک عضو یا در رابطه با اطلاعات رژیم اخوندی است و با این اعلام موضع هرچه قاطع تربه یاری رهبر بزرگ انقلاب و مهر تابان آزادی سمبلهای «اخلاق و صداقت و جوانمردی و..» بشتابند.
با احترام و ارادت
اسماعیل وفا یغمائی
ده ژوئن 2013 میلادی

۷ نظر:

kambis گفت...

کسی که مثل زالو به دست و پای مقاومت پیچیده و هر روز یک بامبول در میا ورد اگر هم رژیمی نباشه یک انسان خود شیفته و مشکل دار به لحاظ روانی است .هر انسانی که الفبای سیاسی را میداند میفهمد که هدف از هم پاشیدن شورا در راستای اهداف رژیم است ،و یک لایه ان ور تر فراهم آوردن شرایط برای حذف فیزکی مجاهدین و رهبری ان است .آقای یغمایی روانی بودن ناسزا نیست ،انسان از جسم و روان تشکیل شده ،همان طور که فی لمثل بیماری های جسمی وجود دارد ،بیماریهای روانی هم هست .کارهای که شما میکنید از یک موجود عادی سر نمیزند بدون اینکه قصد توهین داشته باشم(اگر رژیمی نیستید ) خود را به یک روان پزشک نشان دهید .کامبیز

ناشناس گفت...

دست بردار از این در وطن خویش غریب! آقای کامبیز جان! در اگر نتوان نشست..هرچند رهبر عزیز شما مسعود جان سال هاست روی اگر ها نشسته است و بیهوده تلاش می کنید که با روانی خواندن شاعری دردمند از چاسخ بگریزید. پرسش آقای یغمایی ساده است، او از دوستان شورا خواسته است که نظر خود را بدهند...کجای این فحش و تهمت است که شما ها را رنجانده است...او فقط می پرسد اما مریدان آن رهبر خاص فقط تهمت می زنند. خداوند خمینی را لعنت کند که انگار هیچ دریچه ای پشئده نمی شود دیگر. بله.

ناشناس گفت...

آقای یغمایی، سلام، دست بردارید...آنها، مریدان مسعود خان، می خواهند شما را شکنجه دهند...مجاهدین صداها نفر(بنی صدر، قاسملو،و...و نیز صدها عضو سابق را مجانی به ؤزیم آخوندها وصل کرده اند...آن زمان که بنی صدر معتاد خمینی لقب کرفت...آیا شما قبول داشتید...بگویید؟..الان اعضای شورا هم مثل شما! دلم گرفت...به خامنه ای خاک بر سر در ایران بعضی ها(تاج زاده) انتقاد می کنند...اما به رهبر مسعود تا حال یک انتقاد کوچک هم من ندیده ام! به امید روزی که مجاهدین آزادانه مسعود و مریم را به نقد کشند...و رها شوند. قاسم ت

ناشناس گفت...

بابا این مسعود رجوی چه تخم دوزرده ای کرده که همه باید او را پرستش کنند؟ دست بردارید از این عوامفریبی ها! نتیجه کار مصعود رجوی معلومه و به قول عاطفه اقبال سازمان آورده و انداخته تو فاضلاب لیبرتی. حالا اه هم نمیگ. چه کار مهمی کرده طی 40 سال؟ هر چه بوده فرار بوده و حجله نشینی. ول کنید این مردم بدبخت رو، خجالت هم خوب چیزیه.

ناشناس گفت...

ناشناس (وزارت )گفت :زیر لحاف کرباسی چه میدونه کسی چه میکنه کسی .

ناشناس گفت...

فکر میکنم که آقای فیلابی تلاشش را کرد تا شما به کلکته نروید، اما شما رفتید

راج کاپور

ناشناس گفت...

البته بلا نسبت شما!! دو دزد خری را که بار گرانبهائی بر روی گرده اش بود را دزديدند. آنها پس از دزديدن خر و آن بار گرانبها، به خرابه ای در بيرون از شهر رفتند؛ تا مال دزدی را ميان خودشان تقسيم بکنند. در حال قسمت کردن آن مال، چون به توافق نمی رسيدند دعوايشان شد؛ در حال منازعه با يکديگر، چنان غرق دعوا و منفت طلبی گشتند؛ که نفهميدند دزد سوم خرشان را ربود و رفت!!