دموکراسی حرف نیست یک فرهنگ است باید آنرا شناخت پذیرفت وبه آن عمل کرد. آنان که با کلماتی درشت و پر طنین از دموکراسی سخن میگویند ولی در جزئی ترین کارها دمادم دموکراسی را زیر پا میگذارند دروغ میگویند

۱۳۹۰ دی ۲۶, دوشنبه

یاداشتک چهل و هشتم.استبداد آسیائی!علی ناظر، نظر بنده و ستون نظرات

استبداد آسیائی!علی ناظر، نظر بنده و ستون نظرات
اسماعیل وفا یغمایی

عرض کنم خدمت دوستان: که ما ملت شریف و بزرگوار ایران از هر رنگ و زبان و در هر محل و مکان حدود یک سی قرنی هست که از  مواهب دیکتاتوری لذت میبریم و کیف می کنیم. قبلش را خبر ندارم و نبودم ! ولی این حدود سی قرن را خبر دارم که استبداد و مخصوصا استبداد آسیائی چه پدری از ما ملت در آورده است.  اولش این استبداد عزیز از نوع شهریاری بود!  یک هزار و پانصد سالی با خوب و بدش ساختیم و زبان در کام کشیدیم و گاهی که زبان درازی کردیم زبان و چشم و گوش و سایر اعضای بریدنی را از دست دادیم  و البته بزبان پهلوی اشکانی و ساسانی هی دعاهای واقعا قشنگ و از نظر ادبی جالب جوشن کبیر و جوشن صغیر را  خواندیم ونالیدیم که
الهی انت القوی و انا الضعیف . فهل یرحم الضعیف الالقوی...
خدایا تو گردن کلفت و قوی هستی و من ضعیف و مردنی پس چه کسی به ضعیف رحم میکند مگر ضعیف


تا به حول و قوه الهی و مدد چارده معصوم دعاهای ما ملت مستجاب شد و بعد از انکه آقا انوشیروان دخل مزدک و جنبش مزدک و مزدکیان را آورد و آلترناتیو طبیعی داخلی ایرانی حکومت را داغان کرد برادران عربمان سوار شدند بر اسب و شتر و قاطر و آمدند و اسلام عزیز بلافاصله اموی آمد وکسانی را که مقاومت کردند سرهاشان را،  و دستها و پاهایشان را، و کسانی را که مقاومت نکردند جاهای دیگرشان را یک مختصری! برید وشهریار خودمانی خودمان، اول شد خلیفه و بعد سلطان و خلاصه یک هزار و پانصد سالی هم استبداد عزیز سلطانی اسلامی را تحمل کردیم تا آخرین شاه راحل در سال سی و دو زد و به شیوه انوشیروان دخل دکترمحمد مصدق و نهضت ملی و در حقیقت سلطنت خودش را آورد و ایران را  از آلترناتیو ملی و طبیعی خودش محروم کرد و دوباره باعث این شد که آلترناتیو  اسلام آخوندی این بار نه از عربستان و توسط شتر بلکه از پاریس و سوار بر هواپیمان! بیاید و الان سی و سه سالی هست که داریم از برکاتش کیف ف ف !! میکنیم.  صفا میکنیم و حظ میکنیم!.
از برکات دیکتاتوری عزیز این است که اجازه نمی دهد آدم نظر بدهد. دیکتاتوری خودش نظر میدهد و کار ما را ساده میکند. مثلا نظر ما را خودش میدهد! غذای ما را خودش میخورد و لازم نیست ما زحمت بکشیم. پولمان را میگیرد تا ما سبکبار باشیم. زن و خواهر و دخترمان را میبرد و میفروشد تا ما بی سر خر باشیم. یعنی کمکمان میکند و کار ما را خودش انجام میدهد. دست آخر هم اگر باز مشکل داشتیم بقول شاه عباس که موقع دستور قتل میگفت راحتش کن!! آسوده اش کن!! از رنج خلاصش کن!! راحت و خلاصمان میکند تا اساسا از بار زندگی راحت شویم. از  دیگر مواهب و محسنات دیکتاتوری این است که ملت را هم در درون مقداری به اخلاق خودش متصف میکند. یعنی موجب میشود. در خانه، بابا به مادر زور بگوید. برادر نوک خواهر را قیچی کند.رفیق توی سر رفیق بزند.  ارباب دخل رعیت را بیاورد. رعیت با بیل توی سر الاغش بزند و الاغ هم در خانه با جفتک دخل میش و بزغاله را بیاورد و بزغاله به گربه شاخ بزند و گربه دنبال مرغ کند و الی اخر. دیکتاتوری فرهنگ دیکتاتوری را میسازد. میخواهم بگویم حواسمان به این باید باشد و پس از این مقدمه جناب علی ناظر سالها قبل اشتباه بزرگی مرتکب شد و پس از سه هزار سال دیکتاتوری تلاش کرد ستون نظرات را باز کند و امکانی بوجود بیاورد که بجز بزرگان بقیه هم نظر بدهند اما از ده سال قبل تا حالا چندین بار به دلیل این اشتباه تاریخی نزدیک بوده که به مرگ فجئه از دار دنیا برود!. علتش هم این است که بعضی رفقا از جمله خود فقیر! بطور معصومانه ای از آنجا که ژن سه هزار ساله دیکتاتوری وارد خونمان شده است ستون نظرات را که محل تنفس و تبادل افکار و نقد و بررسی است با سالن کشتی عوضی گرفته ایم و بجای کمک رساندن به یکدیگر و کمک برای رشد فرهنگ دموکراتیک گاهی سعی میکنیم سبیل و گیس هم را دود بدهیم و کار روی دست ناظر بگذاریم بطوریکه گاهی او هم به فکر افتاده پس از فاتحه ای بر گور دیکتاتورها  و مرحوم ممد علیشاه قاجار که درب مجلس را بست اساسا درب این ستون را تخته کند و خیال خودش و ما را راحت کند.خوشبختانه تا حالا این کار را نکرده و چه خوب که نکرده. من معتقدم که نباید درب این ستون را بست.  نباید جلوی نظرات را گرفت ولی در عین حال معتقدم ما هم باید همتی بخرج دهیم و پس از سه هزار سال!! از این ستون نه برای دعواهای ذوقی و شخصی و تصفیه حساب بلکه برای رشد فرهنگ دموکراسی و نقد و بررسی استفاده کنیم .  بادا که در آینده ما یا نسل بعد از ما بتواندمثل مردم اینطرف دنیا نظر خودش را ابراز کند و برای کشتی گرفتن یا ورزش بوکس به باشگاههای مربوطه برود. آمین یا رب العالمین
اسماعیل وفا یغمائی
بیست و هشتم می دو هزار و ده

هیچ نظری موجود نیست: