دموکراسی حرف نیست یک فرهنگ است باید آنرا شناخت پذیرفت وبه آن عمل کرد. آنان که با کلماتی درشت و پر طنین از دموکراسی سخن میگویند ولی در جزئی ترین کارها دمادم دموکراسی را زیر پا میگذارند دروغ میگویند

۱۳۸۷ تیر ۱, شنبه

یاداشتکها. یاداشتک بیستم



یاداشتکها
یاداشتک بیستم
مقاله آقای سلامت کاظمی در باره نبوت و امامت و پیدا کردن هندوانه فروش
اسماعیل وفا یغمایی

عرض کنم خدمت دوستان که: مدتی قبل عبد خاطی چند مقاله ازانسان فاضل و طبعا اهل درد ومسلمانی بنام آقای سلامت کاظمی در وبسایت درج نمودم که باعث تذکرات عدیده و گاه شدیده ای به این فقیر گردید.
این مقالات هنوز هم روی سایت است و خوانندگان گرام و سروران انام عظام کرام می توانند این مقالات را مطالعه نموده و از آنها بهره مند شوند و بر ذخائر دنیوی و اخروی خود بیفزایند

امامت قدسی نافی آزادی انسان.سلامت کاظمی
ترس دنیوی .ترس اخروی. سلامت کاظمی
نامه سلامت کاظمی به «آیه الله!» سبحانی.
باز هم عرض کنم خدمت دوستان که:
اولا بر خلاف پندار بعضی از دوستان که فکر می کنند و خیال می فرمایند که کنش و واکنشهای مادی ومعنوی یک ملت بزرگ هفتاد میلیونی که «ارتجاع و استبداد ناب اسلامی شیعی» پدر اندرپدرش را جلوی چشمش آورده خاموش شده!!،خاموش نشده.ملتی که دهها هزار جوانش را کشته اند و در حالیکه شمار زنان خیابانی در تهران به دلیل فقر ازرقم صد هزار و بیشتر از آن گذشته،و در همین حال که یک زن خیابانی بخاطر خرید چند هندوانه و مخارج روزانه اش باید برود دو سه بار تنفروشی کند، اسبهای دختر رفسنجانی دارند ماهی سه میلیون تومان
هندوانه می خورند(حالا چقدر خربزه و خیار و موز و شفتالو و سایر میوه جات را می خورند بماند) نمی تواند بگیرد بخوابد و اگر کسی فکر می کند ملت گرفته خوابیده احتمالا خودش دارد چرت می زند و در حال چرتش است..
ثانیا اگر کسی خیال می فرماید که همه گرفته اند و به حول و قوه الهی خوابیده اند تا مثلا این عبد مذنب و یا شما بنده خاطی تشریف آورده وانها را به حرکت آورید، این خیال را نفرماید که خوبیت ندارد و نشان میدهد که کم کم خودمان هم دارد مثل مرحوم ناصر الدینشاه قاجار، از خودمان خوشمان می آید.
ثالثا بنده می خواستم تاکید موکد بکنم که ملتی که بگیرد و بخوابد تا یکی دیگر برایش آزادی بیاورد در تاریخ وجود نداشته و آن آزادی وارداتی هم اگر وارد شود البته به درد عمه وارد کننده اش از جمله عمه امثال کرزای میخورد و نه به درد عمه ملت!.
رابعا:ملت در کلیتش و با همه معایب و محاسنش در جنب و جوش و تغییر و تحول است! و ملت خودش زاینده و پرورنده همه چیز است و ملت نه تنها ظرف سی سال گذشته دهها هزار تن از فرزندانش سر به پاِ آزادی گذاشته اند، و نه تنها هر روز و هر شب این ملت شاخ آخوند حرام لقمه مفتخور خونریز خرافات پراکن بی همه چیز را گرفته ول نمی کند و با مبارزات ریز و درشت اجتماعی اش نشان می دهد که به «تنقیه هولناک و بیرحمانه ولایت فقیه در بیست و دو بهمن سال پنجاه و هفت» تن نداده است و واقعا انقلاب می خواهد، بلکه در این سی سال گذشته یک اتفاقاتی افتاده و تحولاتی رخ داده که شمار زیادی از مدافعین تئوری ولایت و امامت که سالها سنگ «اسلام شیعی فقهی امامتی ولایتی علوی محمدی الخ» را به سینه زده وصادقانه و مخلصانه در پی بهشتی کردن جامعه ایران در لوای اسلام عزیز و حکومت اسلامی و رهبری یک امام درست و حسابی با پدر و مادر بوده اند سرشان به سنگ خورده و جای فقهشان درد گرفته است و فهمیده اند که نخیر این قضیه اینقدرها هم ساده نیست!! و تئوری امامت در عمل چنان بلائی بر سر مومنین و مامومین خواهد آورد و حضرت امام چنان مانند دوالپا پاهای مبارکش را دور گردن ملت میپیچد و الی الابد سوار میشود و به هیچ تنابنده ای پاسخگو نیست که قابل ذکر نیست. بنابراین ابتدا تک و توک و بعدها جماعت فراوانی از اهل فکر و اندیشه که اعتقادات اسلامی شان هم محکم و متین است قلم به دست گرفته اند که ایها الناس حواستان جمع باشد که ره به کعبه نیست و ره به ترکستان خواهد بود و امکان دارد به روایت آن داستان معروف و آن پسر شرور خوشخیال بجای آنکه ننه انسان فوت نموده و ابوی زن جمیله تازه ای به خانه آورد ، حضرت ابوی فوت نماید و پدر خوانده ناجوری با مزاج شیر خشتی و نر باز یا محترمانه تر اینکه نر گرا به خانه وارد شود که باید به خداوند متعال پناه برد وصبر و تحمل پیشه نمود و دائم زمزمه نمود چی فکر می کردیم چی شد؟
با این توضیحات من نوشته ها و تدبرات و تاملات و تقریرات و تحریرات جناب سلامت کاظمی را مفید دانسته و خواندن آنها را همچنان تاکید می نمایم که ایشان منجمله در یکی از مقالاتشان به حق، ملت را از امامت شیعی سیاسی حکومتگر ترسانده اند .
اما فقیر اگر در همین جا متوقف شوم خوف آن دارم که عده ای فکر و خیال بفرمایند که با تمام حرفهای این بزرگوار موافقم که ایشان با تمام فضل و علم و احاطه شان و انذارهای بحقشان مثل برخی دیگر از همفکران دست آخر، طالب سرگردانی مثل بنده را از امامت ترسانده واما به سوی نبوت و نبی دلالت و راهنمائی نموده اند یعنی متاسفانه از دنیای دین و مذهب خارج نشده اند و همچنان فانوس به دست دارند در فرار از ولی به دنبال نبی می گردند. .
ایشان اشاره نموده اند که مشکل این است که از امامت این مشکلات می زاید ولی اگر ما ازامام و امامت سیاسی شیعی حذر نموده و به سراغ نبی و نبوت برویم وضع طور دیگر خواهد بود.
نمونه دیگر مومن اندیشمند مسلمانی است که دعوایش بر سر چند و چونی وحی است و شک و تردید در آن.
دیگری در وجود امام دوازدهم شک دارد و معتقد است اساسا یازده تا امام بوده و امام دوازدهمی در کار نیست و قرائن وجود امام دوازدهم قرائن عقلی و فلسفی است و نیز قرائن نقلی از جمله این که عمه امام دوازدهم ایشان را رویت نموده است،بنابراین نمیشود به حرف عمه بزرگوار امام دوازدهم اتکا نمود و بنابراین باید بمدد یازده امام امورات را رتق و فتق نمود، خلاصه از این نظرها بسیار است و البته در حد خودشان و همینکه در اذهان منجمد یک تلاطمی ایجاد می کنند قابل احترامند ولی دست اخر تمام این نوع افکار و اندیشه ها از حیطه اسلام عزیز سیاسی خارج نشده و از کوچه ای به کوچه دیگر راهنمائی می فرمایند و حاضر نیستند قبول بفرمایند که:
پدر جان ! برادر جان! دین و مذهب وقتی سرجای خودش باشد نه بد است نه خطرناک و می شود در باره اش بحث و فحص کرد و بنابر این اسلام ستیزی الکی ونیز گاه فراتر از الکی و آزردن ملت و تحقیر و توهین به مقدسات مردم درست نیست و آزادی و دموکراسی ایجاب می کند در این چند روزه حیات هر کس اعتقاد معنوی خودش را داشته باشد. بحثی اگر هست این است که از دین ومذهب حالا چه اسلام باشد و چه دین و مذهبی دیگر نباید انتظار داشت که بیاید و بتواند به مدد امام یا نبی یا حتی خود خداوند متعال که بر خلاف سایرین صبر و تحملش زیاد است و میلیونها سال است دندان روی جگر گذاشته و مخلوقات خودش را از تیرازانوروس رکس تا کرگدن پشمدار و تا ملای ریشدار تحمل فرموده،در قرن بیست و یکم و پیچیدگی جهان معاصر امورات جامعه را رتق و فتق کند.حیطه دین و مذهب حیطه دیگری است و لاجرم حیطه امام و نبی هم حیطه دیگری است. در روزگار ما و با این تجربه خونین و گران و دردناک ،در حیطه رتق و فتق امور جامعه و سیاست اولین مساله این است که بجای اینکه بعد از این همه تجربه مثل گربه سرگردان از امام به نبی و از نبی به ولی و از ولی به مرشد و آقا و میرزا و از امامی به امام دیگرپناه ببریم و بگوئیم آن بد است و این یکی انشالله خوب است، ویا بازهم اسلام اسلام گویان در فرار از امام و در جستجوی نبی حکومتگر به چاه بیفتیم باید توجه داشته باشیم که هم اگر مسلمانیم نمازمان را سر وقت بخوانیم و موقع سفر دعای والله خیر الحافظین یادمان نرود اما در عرصه برپائی جامعه ای نو دفتر این حکایت را ببندیم و در حیطه دیگری که عقل و علم و تجارب گران از مقولات پیش پا افتاده ای مثل، دموکراسی، آزادی، لائیسیته و امثال این چیزها صحبت می کنند چاره مشکل را جستجو کنیم و نیز در گام اول معنی این کلمات را خوب خوب خوب بفهمییم وهرگز این کلمات و مفاهیم آنها را مذهبیزه ننموده یعنی آنها را بمثابه زنان صیغه ای به حرم هیچ کسی حتی هیچ امام و نبی خوبی نفرستیم. عجالتا روی این مقداری تدبر و تامل بفرمائید تا در فرصتی دیگر بیشتر با هم حرف بزنیم.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

درود بر شما صفا کردم