نازنینم ! علی خراشادی مقاله ای دیگر قلمی کرده است که در این لینک ببینید. علی خراشادی.در ادامه سقوط قبل از این هم شماره یک را در نقد بنده نوشته بود که در این لینک بخوانید-علی خراشادی سقوط !
می خواهم خدمت او عرض کنم:
می خواهم خدمت او عرض کنم:
عزیزم علی خراشادی!
ممنون از مقالاتت و اینکه نگران سقوط من هستی. مقداری مثل رهبر عقیدتی عجبا! عجبا!عجبا! فیا عجبای بی محتوا و درازگوش رنگ کن فرمودم مشکل حل نشد. نمیدانم چرا نگران سقوط من هستی! بنابر این:
ممنون از مقالاتت و اینکه نگران سقوط من هستی. مقداری مثل رهبر عقیدتی عجبا! عجبا!عجبا! فیا عجبای بی محتوا و درازگوش رنگ کن فرمودم مشکل حل نشد. نمیدانم چرا نگران سقوط من هستی! بنابر این:
*یکم:عزیز دل بابا سقوط که بکنم شما باید جشن بگیرید زیرا سالهاست هی دارید اعلام میکنید :
این سقوط کرد ! آن سقوط کرد! این اطلاعاتی شد ! آن مزدور شد ، بنابراین تبریکات مرا بخاطر سقوطم خدمت رهبر اعلام بفرمائید.
دوم:خوب خوب خوب که سقوط کنم احتمالا میافتم روی رهبر بزرگوار وبانو و اعوان و انصار و خود توکه ته چاه سقوط نشسته اید ومثل مقنی ها با کلنگ مشغول گود کردن چاه سقوط از جامعه بی طبقه توحیدی و چپ مارکسیسم تا اغوش جهانداران و شاهان و شیوخ مترقی!!منطقه هستید ومن در گفتگوهایم با همنشین چند جمله از این کتاب را بازخوانده ام وبس بگذرم ودر هر حال هراس من این است که آنقدر چاه را گود کنید که از آنطرف زمین سر در آورید!
سوم: در هر حال به رهبر هشدار دهید یک شاعر نود کیلوئی دارد میافتد روی سرش مواظب باشد گردنش معیوب نشود. به او هشدار دهید یکی دارد میاید بپاکه نیفتد روی سرش . خود تو هم مواظب باش با توجه به عمق نقطه ای که در آن نشسته اید و قوانین فیزیک و شتاب یک شاعر سنگین وزن نگرانم که خود تو هم صدمه ببینی ونتوانی سقوط سوم را بنویسی.
چهارم:نازنین علی خراشادی.خودتان میدانید کجائید. این را مطمئنم.جواب فردی نمیخواهم بدهم آنهم به کسانی که مانند سکاهای جنگاور از پوست شهیدان نقاب نام مستعار بر رخ می نشانند و از استخوان پای پدرشان عصا ساخته اند و قوت و غذای روزانه اشان دروغ و فریب و تهمت و رذالت است .جوابهای من در مقالاتم هست. در موارد مختلف هرجا لازم بوده است نوشته ام.
پنجم: پیشنهاد میکنم با تمام عطر و گلابهای گرانقیمتی که بخود میزنید ، فارغ از آنها، صمیمانه همدیگر را از نظر سیاسی، ایدئولوژیک، تشکیلاتی، اخلاق فردی و اجتماعی بو کنید،باور کنید اگر همراه با فردیت و جنسیت دماغتان را نیز فدا نکرده باشید و در راه انقلاب زیر پا نگذاشته باشید بوی بسیار بسیار حال بهمزنی میدهید آنقدر که خویش و آشنا را فراری داده و میدهید. به حرفهای بوکشان اطرافتان و تعریف و تمجید آنها دل خوش نکنید که به پیر و پیغمبر قسم انها فقط بخاطر نان و نمک به به و چه چه میکنند ولی در بیرون اه اه میکنند. به همین شاهکار آخرتان در مورد اطلاعاتی خواندن یک مبارز رو به مرگ آقای رحیمی توجه کنید بوی تعفن مواضع ناجوانمردانه و بیشرمانه شما نامردان روزگار [که درس نامردی در راه بدست گرفتن قدرت به هر قیمت حتی فروش ناموس سیاسی و عقیدتی رااز «شاهشیخملکاستادان» منطقه، که سالیان دراز و در ادامه خطاهای بسیار سیاسی،نمک پرورد سفره کثیف آنان بوده و هستید،اموخته اید] بدتر از بوی تعفن چاه مستراح مدرسه فیضیه وخلای عقیدتی و مکتبی و سیاسی آخوندهای پفیوز و جنایتکار حاکم ،به غلظتی کامل همه جا میوزد و باعث شده همه دماغ سیاسی- ایدئولوژیکشان را بگیرند این را باور کنید.
چهارم:نازنین علی خراشادی.خودتان میدانید کجائید. این را مطمئنم.جواب فردی نمیخواهم بدهم آنهم به کسانی که مانند سکاهای جنگاور از پوست شهیدان نقاب نام مستعار بر رخ می نشانند و از استخوان پای پدرشان عصا ساخته اند و قوت و غذای روزانه اشان دروغ و فریب و تهمت و رذالت است .جوابهای من در مقالاتم هست. در موارد مختلف هرجا لازم بوده است نوشته ام.
پنجم: پیشنهاد میکنم با تمام عطر و گلابهای گرانقیمتی که بخود میزنید ، فارغ از آنها، صمیمانه همدیگر را از نظر سیاسی، ایدئولوژیک، تشکیلاتی، اخلاق فردی و اجتماعی بو کنید،باور کنید اگر همراه با فردیت و جنسیت دماغتان را نیز فدا نکرده باشید و در راه انقلاب زیر پا نگذاشته باشید بوی بسیار بسیار حال بهمزنی میدهید آنقدر که خویش و آشنا را فراری داده و میدهید. به حرفهای بوکشان اطرافتان و تعریف و تمجید آنها دل خوش نکنید که به پیر و پیغمبر قسم انها فقط بخاطر نان و نمک به به و چه چه میکنند ولی در بیرون اه اه میکنند. به همین شاهکار آخرتان در مورد اطلاعاتی خواندن یک مبارز رو به مرگ آقای رحیمی توجه کنید بوی تعفن مواضع ناجوانمردانه و بیشرمانه شما نامردان روزگار [که درس نامردی در راه بدست گرفتن قدرت به هر قیمت حتی فروش ناموس سیاسی و عقیدتی رااز «شاهشیخملکاستادان» منطقه، که سالیان دراز و در ادامه خطاهای بسیار سیاسی،نمک پرورد سفره کثیف آنان بوده و هستید،اموخته اید] بدتر از بوی تعفن چاه مستراح مدرسه فیضیه وخلای عقیدتی و مکتبی و سیاسی آخوندهای پفیوز و جنایتکار حاکم ،به غلظتی کامل همه جا میوزد و باعث شده همه دماغ سیاسی- ایدئولوژیکشان را بگیرند این را باور کنید.
ششم: نمیدانم باور میکنی یا نمی کنی. من برای شماها در بسیاری موارد هنوز غمگینم.از وضعیت دردناک و تراژیکی که در آن هستید و راهی که پایانش فارغ از رویاهای تو و امثالهم ره به سرابی میبرد که بر راههایش اجساد سه نسل، هزاران در هزاران تن منجمله، مادران و پدران ما، ما، فرزندان ما درکنار علی خراشادی افتاده است و در ویترینهای سوپر مارکت مجالس سخنرانی و مفتخوری و بریدگی و وادادگی سیاسی بعنوان کالای مناسب کار و کاسبی شرم آور شما بیشرمان ناجوانمرد ردیف شده است. بروید و شرم کنید. بروید و شرم کنید
هفتم: برای شما تغییر و شعور آرزو میکنم .
یاد علی خراشادی گرامی باد
یاد علی خراشادی گرامی باد
شاعر سقوط کرده!
اسماعیل وفا یغمائی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر