tag:blogger.com,1999:blog-9098505194670018248.post2781754009542490597..comments2023-05-02T07:43:22.216-07:00Comments on دریچه زرد... بخش یاد داشتک ها: با گوشهای کر اسماعیل وفا یغمائیesmailhttp://www.blogger.com/profile/05236301772555132914noreply@blogger.comBlogger3125tag:blogger.com,1999:blog-9098505194670018248.post-46144630396899749892014-05-20T15:22:46.095-07:002014-05-20T15:22:46.095-07:00ba salam - shoma be dorosti nedaye vojdane ensan h...ba salam - shoma be dorosti nedaye vojdane ensan haye azade ra fryad zedid velli inha koppiye velayet khomayni hesten ke ne ensanhara belke endisheharahem be sellabeh keshidehend...aferin be shoma ke nedaye azadegan ra ber gelem jari kerdid.be gole bertolt bresht: ma khastim zemin ra beraye mehrebani moheyya konim.. emma khod netevanestim mehreban bashim.....piruz bashid<br /> Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9098505194670018248.post-72809460500310825482014-05-20T02:32:48.007-07:002014-05-20T02:32:48.007-07:00آقای افضلی متاسفم که حس انسان بودن در شما مرده است...آقای افضلی متاسفم که حس انسان بودن در شما مرده است. ولی جهت اطلاع این حس در وجود ما هنوز زنده است هنوز قلب های ما برای دوستان و خویشاوندان و خواهران و برادرانمان که اسیر رهبرانند میتپد . هنوز با آنها زندگی میکنیم میخوابیم راه میرویم صحبت میکنیم و احساس میکنیم هر چند به قول شما بارها به خودمان گفته ایم بیاییم و برویم سر کار و زندگی خودمان ولی یک حسی از درون نمیگذارد و آزارمان میدهد و آن حس انسانی است چیزی که رهبران سعی در کشتن آن در تک تک ما داشتند ولی موفق نشدند . بله تا این حس زنده است نمیتوانیم بی خیال باشیم و بگذاریم تا رهبران بازهم از خون عزیزان ما برای بقا خود استفاده کنند آری آنان به قول اسماعیل خون و جان ما هستند. <br />علی از هامبورک Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9098505194670018248.post-12250927755345002202014-05-19T17:41:26.731-07:002014-05-19T17:41:26.731-07:00آقای یغمایی ، استاد ارجمند بی همتا و غمخوار همه ع...آقای یغمایی ، استاد ارجمند بی همتا و غمخوار همه عالم . شما این موعضه ها را سالهاست که فرموده اید و می فرمائید . و آنها گوش نکرده اند و کارخودشان را کرده اند . بنابراین مساله شما چیست که هردوروز یکباریاد صحرای کربلا می کنید وباز هرچه گفته بودید را دوباره تکرار میکنید . اگر گوش شنوایی نیست اینهمه تکرار ها برای چیست ؟ شما نگران چه کسی هستید ؟ آنها هیچکدام نه اعتنایی به این نوشته هیا شما دارند و نه اساسا خودرا رفیق ویا برادر و یا همسر و هرچه دیگر نسبت به شما میدانند. پس بروید کارخودتان را بکنید و دست بردارید . مشکل شما این است که حرف دیگری برای گفتن ندارید و چسبیده اید به مساله مجاهدین . و روضه خوانی های بی انتها برای آنها - محسن افضلیAnonymousnoreply@blogger.com